Get Mystery Box with random crypto!

دعواهای صد سال ابتدایی اسلام در سه شاخه اصلی خلاصه‌شدنی هستند. | Eric Notes

دعواهای صد سال ابتدایی اسلام در سه شاخه اصلی خلاصه‌شدنی هستند. امویان نماینده یک شاخه بودند، و بنی‌هاشم نماینده یک شاخه دیگه. ابن‌ملجمی که فردا سالروز قصاصشه، نماینده شاخه سوم بود و به الان ایران خیلی مرتبط‌تر از دوتای بقیه. هر سه واکنشی بودند به انقلابی که رخ داده بود. دوران قبل ازین انقلاب شامل یک بدویت بود و یک جهالت. بدویت مربوط میشد به دور ماندنش از تمدن‌های پیشرفته‌تر، و در نتیجه آزاد بودن مرد از شهر. و شهر در اینجا یعنی مدنیتی که با یک حکومت مقتدر ساختار پیدا کرده. مرد آزاد بدوی، از هفت دولت آزاد بود. و جهالت مربوط می‌شد به جنبه منفی همین آزادی. قانون از بین رفته بود، و جایی که قانون نباشه همه ارزش‌ها، آب میشن. از مالکیت گرفته، تا حرمت خون.
انقلاب اسلام این شرایط رو ریست کرد، اما سر اینکه چطور باید جاش رو پر کرد توافق وجود نداشت. موضع امویان این بود که هم بدویت و هم جهالت، باید از بین بره؛ و محصولات تمدن‌های بزرگ جایگزینش بشه‌. محصول تمدن بزرگ هم امپراتوری متمرکز بود، که از دانش و فن به عنوان سلاح توسعه‌طلبی و همچنین ابزار یکپارچه‌سازی استفاده می‌کرد. موضع بنی‌هاشم این بود که میشد گذشته رو تصفیه کرد. جهالت رو باید از بین برد، اما بدویت رو باید احیاء کرد. با این ادعا که می‌شود هم از هفت دولت آزاد بود، هم به هرج و مرج گرفتار نشد. برای همین در برابر تشکیل حکومت به معنی مورد قبولش سر باز می‌زد. برای همین مردم به این نتیجه رسیدند که این‌ها برای حکمرانی جدی نیستند. موضع خوارج این بود که ما نباید به جایی می‌رسیدیم که مجبور باشیم بین این دو انتخاب کنیم. بدویت و اون چیزی که جهالت خوانده میشه و همه‌چیز باید به حالت اولش برگرده. تعصب دینی صرفا یک تاکتیک نظامی بود برای جذب و سازماندهی تمام گذشته‌گرایانی که پراکنده و منزوی شده بودند. برای همین عنوان خوارج بشون داده شد. از مسیر جدید جامعه خارج شده بودند.

ما در دوره‌ای از تاریخ ایران هستیم، که نه تنها ابن‌ملجم قصاص نشده، بلکه ابن‌ملجم‌ها حاکم کل کشور شده‌اند. همچنین بخشی از جامعه پیرو اون‌ها هستند و خوارجند. کلیت جامعه در حال دست و پا زدن برای رسوندن خودش به جامعه جهانی و هنجارهای امروزیشه. اما این خوارج خواهان برگشتن همه‌چیز به گذشته هستند، به زمانی که هیچ‌کدوم این مسائل نبود‌. زمانی که ارتباطات نبود، کتاب نبود، اینترنت نبود، علم نبود، همه رعیت بودند، و بیسواد بودند، و خودشون رو در حدی نمی‌دونستند که درباره اداره مملکت اظهار نظر کنند، و اگه نافرمانی می‌کردند فلک می‌شدند، و حاکم هرکاری میخواست می‌کرد، و همه جلوش خم می‌شدند، و مردان برای خودشون خدایی می‌کردند و برای سرنوشت زنان برنامه تعیین می‌کردند، و زن هم سرش رو مینداخت پایین و تشکر می‌کرد. تعصب مذهبی صرفا یک تاکتیک برای سازماندهی اقلیتیه که آرمان‌شون برگرداندن اکثریت به این گذشته آرمانیه.

ایران امروز نه کشور کوروشه، نه کشور امام زمان. اینجا کشور ابن‌ملجمه.