Get Mystery Box with random crypto!

عیدفطر اون سال بارون می‌اومد. مسجد پر شده بود و دیگه جا نبود‌. | Eric Notes

عیدفطر اون سال بارون می‌اومد. مسجد پر شده بود و دیگه جا نبود‌. یه عده تو حیاط جانماز انداختن. بازم جا نشد. گفتن برید پشت بوم. پشت بوم هم پر شد. یه عده گفتن این اصلا اتصالش چجوری میشه؟ یه طبقه مردها، یه طبقه زن‌ها، دوباره یه طبقه مردها. گفتن بخونید بره عیب نداره. نصف مردم با لباس خیس نماز خوندن.
امروز هیچ اثری ازون وضعیت نیست. من حیرت نمی‌کنم، ولی حیرت‌انگیزه. و آخوند میره منبر و میگه از بچه‌هاتون تمنا کنید حجاب داشته باشند. انگار اصلا نمیفهمه چی شده‌. ازینم حیرت نمی‌کنم، ولی حیرت‌انگیزه.