این کاریه که تشکیلات اوباش شیعه از همون ابتدای ایجاد تلاش داشت | Eric Notes
این کاریه که تشکیلات اوباش شیعه از همون ابتدای ایجاد تلاش داشت انجام بده، و کوچکترین موفقیتی در اون نداشته. این تشکیلات نتونسته ثابت کنه که ابزاری داره که میتونه جایگزین خشونت بشه. بنابراین هنوز بعد از چهل و اندی سال، مجبوره با خودسرها دست به گریبان باشه، و حتی با اعطای اختیاراتی تحت عنوان آتش به اختیار، در برابرشون سر خم کنه. تا جایی که در امورات سادهای مثل مدیریت وضعیت مهاجران افغان هم حکومت رو به اقدام خودسرانه تهدید میکنند. از طرفی، خود تشکیلات هم با ناامید شدن از کارایی ابزارهای خودش، مجبوره با اعمال خشونت اوضاع رو تحت کنترل نگه داره. و ایجاد بالانس بین خشونت خودش، و خشونتی که در محدوده مدیریت خودش نیست، به تنهایی به یک چالش دیگه تبدیل شده.
و بعضیها ازین ترسیدهاند. ازینکه خشونتها بیشتر بشه ترسیدهاند. چون از هر لگدی میترسند. غافل ازینکه وقتی یک حکومت، در تثبیت خودش شکست میخوره، که یعنی عملا داره ذبح میشه، باید از لگدهایی که میزنه استقبال کنی. چون بهتره این پروسه طی بشه تا اینکه انقدر سریع گلوش بریده بشه که تا سالها و حتی دههها، با بدن بیسر لگدزنندهش مواجه باشیم. گاهی برای اینکه چیزی سریع فیصله پیدا کنه، باید کمی کندتر پیش بره. این رو البته نمیشه همهجا گفت، چون میتونه سوء تفاهمهایی ایجاد کنه.
برای پست قبلی که اونم میتونست سوء تفاهم ایجاد کنه، عنوان #برکت_گرداب رو گذاشتم، چون برای قایقی که در گرداب افتاده امکان برگشت به عقب و اصلاح وجود نداره. و این برای نسلهای آینده ما برکاتی داره که از نقطه طوفانزدهای که الان هستیم به خوبی دیده نمیشه. در مورد لگد هم همینطوره. وقتی عضلات حیوان منقبض میشه تا برای لگد بعدی آماده بشه، فکر میکنی از پس نیروی انفجاریش برنمیای. ولی نباید بترسی.