نوشته این فرم مطلب است که باعث مقبولیت نظریات توطئه میشود. چ | Eric Notes
نوشته این فرم مطلب است که باعث مقبولیت نظریات توطئه میشود. چون عوام فرم را میپسندند، محتوایش را هم میپذیرند.
اما من نظر دیگهای دارم. دقیقا همون افرادی که پیشنهاد میدادند سدی که روی هیرمند زده شده رو با آتش توپخانه! بزنند تا آب آزاد بشه، الان دارن میگن «بعید نیست خود اوکراین سد خودش رو منفجر کرده باشه». معمولا «همونایی که...» برای تعمیمهای نابجا استفاده میشه، ولی برای این میشه صدها اسکرینشات جمعآوری کرد از کسانی که این رو گفتند، و اون رو هم گفته بودند. چرا این اشتراک مهمه؟ چون «ظاهرا» نشون میده طرف شناختی از بتن و خاک و مهمات نداره. اوائل جنگ، اوکراین میخواست یک سد در شمال این کشور رو منفجر کنه تا آب مانع پیشروی روسها بشه. بعد از کلی برنامهریزی و تلاش و برو بیا و مصرف مواد منفجره، فقط یه گوشهش آسیب دید! و این در شرایطی بود که منطقه اون سد هنوز تحت تسلط خودش بود، برخلاف این یکی که حتی کنترلی روش نداشت. آیا باید انتظار داشت همه بدونند بتن و خاک و مهمات چطور کار میکنند؟ نه. ولی فرق است بین کسانی که در ذهنشون سوال میسازند، و کسانی که نمیسازند. و این چیزیه که باعث میشه نظریات توطئه توسط عدهای پذیرفته بشه، و توسط عدهای پذیرفته نشه.
اینکه ورزیدگی کافی برای سوال پرسیدن چطور بوجود میاد، محل بحث است، و نظر بعضیها اینه که سیستم آموزش و پرورش در اون دخیله. اما یکسانسازی که آموزش دولتی در کشورها بوجود آورده، همه اقشار جامعه رو تا جایی که ممکنه در یک کلاس درس قرار میده. یعنی محتمل است کسی که امروز هر مهملی رو میپذیره، کنار دست کسی مینشسته که امروز هر مهملی رو نمیپذیره. اگه سوال پرسیدن با سطح سواد ارتباط مستقیم داشت، باید همه سوالها درباره مسائل فنی و تکنیکی میشد. اما محدود به اون مسائل نیست. یک مثال: «اگه کرونا یک ویروس مهندسیشده بود تا عمدا کشنده باشد، چطور میتواند بیماریای ایجاد کند که همان سرماخوردگی است؟». این سوال خوبیه چون تناقض کسانی که هر دو ادعا همزمان در مواضعشون جا گرفته بود رو هدف قرار میده. کسانی کرونا رو سرماخوردگی فرض کرده و با واکسن مخالفت کردند، که میگفتند چین عمدا این ویروس رو مهندسی کرده و نشت داده تا اقتصاد کشورهای دیگه رو فلج کنه! آیا این سوال نیاز به داشتن سواد درباره ویروسها داشت؟ اصلا. فقط به درک روابط منطقی نیاز داشت. آیا بقیه در درک این روابط عاجزند؟ غیر از درصدی از جمعیت که واقعا عاجزند، بقیه نه. بلکه عمدا خاموشش میکنند، تا قصهای که بش پایبندند خدشهدار نشه. کسی که هر مهملی رو میپذیره، داره از قصه خودش دفاع میکنه، حتی اگه لازم باشه برای دفاع ازش یک عقبمانده ذهنی به نظر بیاد. کسی که مدعی بود فرود انسان روی ماه با کامپیوتر ساخته شده بود، ندیده بود گرافیک کامپیوترهای اون زمان چقدر کارتونی و ابتدایی بودند؟ چرا دیده بود. ولی باید از قصه «آمریکا شیطان فریبکار است» دفاع میکرد. مردم قصههاشون رو انتخاب میکنند، سپس اون قصه تعیین میکنه که باید چه چیزی رو باور کنند.