Get Mystery Box with random crypto!

منافع ملی ایران میان دو واقعیت طالبان و آمریکا دکتر روح الل | مطالعات راهبردی آمریکا

منافع ملی ایران میان دو واقعیت طالبان و آمریکا

دکتر روح الله سوری
@mousavi2025
بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب 57 یکی از مهمترین موضوعاتی که ضرورت دارد با صراحت بیشتری بحث و نقد شود برداشت خصم پندارانه ایران از رفتار آمریکا و بررسی تاثیر این خصم پنداری بر منافع ملی ایران می باشد. واقعیتی که در روابط میان کشورها نباید نادیده گرفته شود این است که روابط بین الملل عرصه تامین منافع واحدها می باشد، به عبارت روشن تر اگر بخواهیم به زبان واقع گرایی سخن بگوییم باید گفت که الگوهای دوستی و دشمنی، رقابت ها و همکاری های میان کشورها همگی می‌بایست در راستای تامین منافع کشورها ترجمه شوند.

نگاه واقع گرایانه به ما می گوید که دشمنی و حتی اقدام نظامی به عنوان بالاترین سطح خصومت در روابط میان کشورها نیز باید با خط کش تامین منافع کشورها مورد ارزیابی قرار گیرد. به همین خاطر سوالی که لازم است اکنون پرسیده شود نسبت میان دشمنی با آمریکا و تامین منافع کشور می باشد. منظور از منافع نیز البته منافع سیاسی و گروهی نیست اگرچه به نظر می رسد که ادامه این شکل از روابط در نهایت می تواند تهدیداتی را نیز برای منافع گروهی به دنبال داشته باشد.

واقعیت غیرقابل انکاری که راجع به ایران امروز وجود دارد وجود بحران در حوزه های مختلف اقتصادی سیاسی و اجتماعی می باشد که همزمانی این بحران ها قادر خواهد بود با تاثیر سینرژیستی بر یکدیگر، کشور را به سمت یک ابر بحران سوق دهد. لازم به ذکر است چنین بحران هایی را تماما نمی توان به نوع رابطه ایران با آمریکا گره زد اما تردیدی هم نمی توان داشت که بخش مهمی از ریشه مشکلات کنونی خصوصا در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی را باید در شرایط حاکم بر روابط ایران با دنیای پیرامون (بویژه آمریکا) جستجو کرد و به هر حال اگر معتقد به ضرورت تغییر وضعیت و جایگاه کنونی ایران باشیم نمی توان انکار کرد که حل مشکلات اقتصادی و تغییر در سیاست خارجی دو پیشران و پیش شرط لازم و اگر نه کافی برای برون رفت از وضعیت کنونی می باشد که هردوی آنها نیز به نحوی در ارتباط با روابط ایران با آمریکا قرار دارد.

طی ماه های اخیر شاهد گفتگو و مذاکره مستقیم میان ایران با گروه طالبان و حضور رسمی این گروه در قامت هیئتی سیاسی در ایران می باشیم. اگرچه به نظر می رسد که هدف و انگیزه ای که ج.ا.ا را متمایل به مذاکره مستقیم با طالبان کرده است پیگیری سیاست خروج آمریکا از افغانستان باشد اما نکته قابل تاکیدی که در این رابطه می توان مورد اشاره قرار داد دلایل اقامه شده از سوی ج.ا.ا برای برقراری تماس با طالبان است و آن اینکه ج..ا.ا، طالبان را بخشی از واقعیت افغانستان دانسته و از نگاه ج.ا.ا، حضور و تسلط طالبان بر بخش های زیادی از قلمرو افغانستان، موضوعی است که نمی توان نسبت به آن بی تفاوت بود.

در حالی که ایران طالبان را بخشی از واقعیت افغانستان می داند و همین مساله را توجیهی برای مذاکره با گروهی با پیشینه تروریستی کرده است سوال این است که چرا تصمیم گیرندگان در ایران تاکنون نتوانسته اند راجع به آمریکا به چنین برداشتی برسند. اهمیت این موضوع زمانی بیشتر می شود که دریابیم که طالبان از لحاظ قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی و توان تاثیرگذاری بر موضوعات مرتبط با ایران، به هیچ عنوان قابل قیاس با آمریکا نمی باشد، بخصوص اینکه به نظر نمی رسد که مذاکره کنونی با طالبان که زمانی ایران را تا پای جنگ با خود کشانده بود در نگاه تصمیم گیرندگان ایرانی به معنای سازش یا پذیرش شکست در برابر طالبان تلقی شده باشد و اتفاقا این مذاکرات به خوبی دلیلی بر این است که در سیاست خارجی آنچه دایمی می تواند باشد منافع ملی است و نه دوست و دشمن.

اگر مطابق با استدلال مطرح شده از سوی ایران طالبان را بخشی از واقعیت افغانستان بدانیم بطور متقابل نیز تردیدی نمی توان داشت که عدم رابطه ایران با آمریکا بخشی از واقعیت امروزین ایران است و اگر درک واقعیت ها ایران را به پای میز مذاکره با یک گروهی تروریستی کشانده است ضرورت دارد به این مساله نیز توجه نشان داده شود که چگونه پس از گذشت چهل سال هنوز نتوانسته ایم به این درک راجع به آمریکا نائل شویم و طی چهار دهه گذشته، آمریکا ستیزی به اصلی اساسی در سیاست خارجی ایران تبدیل گردیده است.

ادامه در مشاهده فوری یا لینک زیر
bit.ly/3qmloR7