Get Mystery Box with random crypto!

⁠جسور آمریکایی ----- بخش دوم ⁣یکی از غریق نجات‌های آبشار به | FaridHub | فریدهاب

جسور آمریکایی
-----
بخش دوم


⁣یکی از غریق نجات‌های آبشار به اسم کلارکسون جایی گفت که تابحال حدود ۵۰۰۰ نفر بخاطر سقوط از ابشار جونشون رو از دست دادن. حرکت کرک عجیب‌ترین چیزیه که من در عمرم شنیدم. غیرممکن رو ممکن کرد. کاری که کسی قبلا انجام نداده بود. اون زنده موند!

پلیس کرک رو تحویل بخش روانی داد که ازش تست بگیرن ببینن چی تو مغزش می‌گذشته. پس از چندین جلسه مکالمه، هرچند که اصرار می‌کرد که کارش تمرین شده و فکر شده بوده، بالاخره اعتراف کرد که می‌خواسته خودکشی کنه. گفت مدت‌هاست که از افسردگی رنج می‌برم و از اختلافش با برادرش گفت.

گفت روانی که نیستم، میدونستم قبل از من بارها افرادی این کار رو کردن و زنده نموندن، چرا من باید همچین کاری بکنم؟ خودم خوب می‌دونستم که راه برگشتی از این پرش نیست. دادگاه ورود کرک به مجموعه آبشار نیاگارا رو برای دو سال ممنوع و ۳۰۰۰ دلار جریمه‌ش کرد.

در مصاحبه‌ای گفت که به آبشار همچون یک راه خروج از زندگی تکرای نگاه می‌کردم. من یک مرد ۴۰ ساله بودم که بدون هیچ هدف و آرزویی داشتم زندگی میکردم. به الکل و مواد اعتیاد داشت و از پدر و مادرش پول می‌گرفت. گفت احساس می‌کردم دیگه هیچکس هیچ علاقه‌ای به من نداره.

وقتی اسمش همه جا پخش شد، یه سیرک محلی باهاش تماس گرفتن که بیاد تو نمایش‌هاشون ایفای نقش کنه. بالاخره شهرتی بهم زده بود و اولین انسان تاریخ بود که از اون آبشار جون سالم به در برده بود، می‌شد ازش پول در آورد. یه شغلی هم بود برای خودش که می‌تونست یه پولی به جیب بزنه.

جونز قبول کرد. یکی از طرح‌های اولیه این بود که از دهنه‌ی یک توپ بصورت نمایشی شلیکش کنن روی یک تشک بزرگ. بعدا دیدن که نه بابا نمیشه، این آدم‌خیلی بی‌تحرک و چاق‌تر از اونیه که بتونه آکروبات‌بازی در بیاره. در نهایت در سیرک کارش شد پاک‌کردن و شستن فیل‌ها!

اما بالاخره یه خونه پیدا کرده بود، یه جای خواب داشت، سرگرم بود و یه چندتا رفیق جدید داشت؛ یکی از هند یکی از مکزیک و جالبه بدونید این قضیه سیرک محلی برای همین چند سال پیشه نه صد سال پیش. انگار هنوز این سبک تفریحات محلی هنوز وجود دارن.

دست بر قضا، اون سیرک ورشکست شد و جمعش کردن! جونز دوباره بیکار شد و شد همون جونز قبلی. ابتدا برگشت کنار همون آبشار نیاگارا و سعی کرد از اسم و شهرتش یه درآمدی کسب کنه. سعی میکرد امضا بفروشه یا عکس‌هاش رو پول کنه. با توریستا حرف میزد و تی‌شرت چاپ کرده بود و اونا رو میفروخت.

البته درآمد چندانی نداشت. مردم از دیدنش ذوق میکردن و دوست داشتن باهاش حرف بزنن، اما چیزی ازش نمی‌خریدن. برای هر عکس دو نفره مثلا ۱۰ دلار می‌گرفت که مردم رغبتی به پرداخت نداشتن. گرفتاری‌هاش تمومی نداشت. سال ۲۰۰۷ پدرش مرد و اون پشتیبان قدیمی‌ش رو هم از دست داد.

بیکار و بی‌پول، بعضی وقتا با برادرش کوکائین میفروخت. یا به سرش زده بود از ساختمونا بپره پایین و ازش پول در بیاره: اما وقتی به هیکل و قیافه‌ی خودش نگاه می‌کرد، می‌دید آدم این کار نیست. اون بارم شانسی زنده مونده بود. سر همین قضیه فروش مواد هم بازداشت شد و پنج ماه زندان بود.

سال ۲۰۱۵ برادرش که با هم کار می‌کردن مرد. ۵۵ سالش بود. مادرش سال بعد فوت شد. وضعیتش انقدر وخیم شده بود که می‌رفت والمارت برای دزدی خوراکی. سال ۲۰۱۷ شد و جونز دوباره مردی شده بود بی‌پناه، بی‌پول، تنها، بی‌انگیزه و افسرده. بعد از سالها دیگه کسی هم نمی‌شناختش و یادشون رفته بود.

دوباره به سرش زد همون کار رو تکرار کنه. شاید این بار می‌تونست شهرت بیشتری دست و پا کنه و یه پولی ازش در بیاره. اینبار تصمیم گرفت بره توی یه توپ لاستیکی دو متری با یه درپوش زیپی تا از آسیب‌های احتمالی به دور باشه. جونز همیشه حسرت اینو میخورد که حرکت اولش تو دوربین ضبط نشده بود.

خواندن بخش سوم


------
@faridhub