Get Mystery Box with random crypto!

FaridHub | فریدهاب

لوگوی کانال تلگرام faridhub — FaridHub | فریدهاب F
لوگوی کانال تلگرام faridhub — FaridHub | فریدهاب
آدرس کانال: @faridhub
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 9.84K
توضیحات از کانال

روایت‌هایی از اینجا و آنجای دنیا
Twitter: twitter.com/faridhubchannel
Youtube: youtube.com/c/faridhub

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-12-24 16:16:51 چیزی به اسم اژدها وجود نداره!

برای سلامت روح و روانتون، این ویدیوی ۶ دقیقه‌ای رو ببینید.



2.7K views13:16
باز کردن / نظر دهید
2022-12-20 13:59:14 در دوران تورم و ابرتورم، مشاغلی هستن که بی‌مشتری نمی‌مونن و همیشه یک بیس ثابت رو دارن. اما مشاغلی هم هستن که در همین دوره از چرخه‌ی رقابت و فعالیت حذف میشن. در این وضعیت اقتصادی در ایران بد نیست نگاهی بندازیم به کسب و کارمون تا بدونیم در کدوم طیف ماجرا قرار داریم.

تو این ویدیو نگاهی انداختم مشاغل پولساز در دوره تورم و مشاغلی که باید از آنها دوری کرد.



4.3K views10:59
باز کردن / نظر دهید
2022-12-11 18:14:43 ⁠سالوادور آلوارنگا ----- قسمت اول ⁣کوردوبا تو قایق یه بطری آب دستش می‌گرفت اما هرکاری می‌کرد نمی‌تونست بخوره. خیلی ناامید بود. می‌گفت من می‌میرم اینجا. آلوارنگا سرش داد میزد باید آب رو بخوری. تو نباید اینجا منو تنها بزاری. تو نباشی من با کی حرف بزنم؟ کوردوبا…
5.9K views15:14
باز کردن / نظر دهید
2022-12-08 17:17:58 ⁠ماجرای ویکتور بوت معروف به بازرگان مرگ --------------------- قسمت اول ⁣ویکتور بوت میگه به ۶ زبان تسلط کامل داره، به ۱۰ زبان میتونه وارد داد و ستد بشه و کلا به ۱۶ زبان میتونه متن بخونه. سال ۲۰۱۴ به خبرنگار نیویورکر گفت که داره فارسی یاد میگیره و عاشق شاهنامه‌ست.…
5.1K viewsedited  14:17
باز کردن / نظر دهید
2022-12-04 23:42:41 ⁠⁣این روزها خیلی‌هامون درگیر استرس و اضطرابیم. این دو باعث تضعیف سیستم ایمنی بدن می‌شن و اگر مداوم باشن، تاثیرات زیان‌باری بر سلامتی دارن. بودن در وضعیت استرس مداوم باعث میشه بدن دو هورمون کورتیزول و آدرنالین رو مداوم ترشح کنه که ما رو برای فرار آماده می‌کنه. اینکه ماهیچه‌هاتون سفت میشه، سنگینی قفسه سینه و کم‌شدن نفس، یخ شدن انگشتان دست و پا و تمامی این موارد به استرس و اضطراب برمی‌گرده.

استرس یک واکنش دفاعی و مفید برای بدنه که شما رو در مواجهه با خطر آماده‌ی فرار می‌کنه: خون رو از جاهایی که کارایی زیادی ندارن، مثل نوک انگشتان، میفرسته سمت ماهیچه‌ها تا اونا قوت بگیرن و شما بتونین فرار کنین. سیستم هضم غذا رو متوقف می‌کنه تا انرژی شما صرف کاری بیهوده نشه و در کل باعث میشه شما تمام توان رو به کار بگیرین برای مقابله یا فرار با مشکل. اما این برای زمانی بود که بشر در جنگل و دشت زندگی می‌کرد و در طول سال شاید چند بار با حیوانات خطرناک و گرسنه‌ای روبرو می‌شد: بدن انسان امروزی با شرایط امروز دنیا هیچ تطابقی نداره. این سیستم جذاب تکامل پیدا نکرده که ما از صبح تا شب در معرض بیشمار خبر بد باشیم. در نتیجه، استرس و اضطراب به سلاحی علیه خود ما تبدیل شدن و مداوم بودن اون باعث میشه خسارت جبران‌ناپذیری به بدن تحمیل بشه.

اما یک راه طبیعی برای اینکه تاب‌آوری خودمون رو در این شرایط ببریم بالا ورزش کردنه. ورزش «مداوم» برای مغز مفیده. تا حد زیادی از افسردگی و اضطراب جلوگیری می‌کنه. در دراز مدت میتونه تاب‌آوری شما رو افزایش بده و آستانه تحملتون رو ببره بالا. و اینکه میتونه اثربخشی مشابهی همچون قرص‌های ضد افسردگی داشته باشه. ورزش بخشی از کورتیزول بدن شما رو مصرف می‌کنه و ورزش «مداوم» باعث ساختن سلولهای جدید در مغز میشه و با ترشح دوپامین و سروتونین میتونه حس شادی و اعتماد بنفس بهتون بده. شاید برای یک آدم افسرده، ورزش کردن سخت‌ترین کار دنیا باشه، که هست، ولی اگر همت و اراده باشه در دراز مدت میتونه اثراتش رو ببینه.

تابحال صدها مقاله و تحقیق در این رابطه منتشر شده که ورزش مفیده. اما انقدر شنیدیم که از کنارش بدون توجه رد می‌شیم. در این دوران پراسترس بخصوص سعی کنید حداقل پیاده روی منظم یا دویدن رو تو برنامه روزانه داشته باشید. روزی نیم ساعت کافیه.

من برای مدتها دنبال یک اپلیکیشن بودم که بهم یاد بده چطور بدوم. از صفر و اینکه هیچ آمادگی قبلی نداشتم. چند تا اپ مختلف رو تست کردم تا اینکه بهترینش رو پیدا کردم. اپلیکیشنی از NHS بریتانیا به اسم Couch to 5k. یک برنامه ۹ هفته‌ایه که قدم به قدم با شما میاد جلو. هفته اول شما یک دقیقه می‌دوید (jogging) و ۹۰ ثانیه استراحت می‌کنید. این رو ۸ بار تکرار می‌کنید. هفته‌ی دوم یه کم دویدن بیشتر میشه و اینکه هفته‌ی نهم میتونید ۵ کیلومتر بدون توقف بدوید.

برنامه برای سه بار در هفته طراحی شده و به شما اجازه میده که بدنتون استراحت کنه تا کار عضله سازی انجام بشه و آسیب نبینید. مربی صوتی داره که بهتون میگه کی بدوید و کی متوقف کنید و نیازی نیست هر بار گوشی رو چک کنید. انگیزه هم بهتون میده که کم نیارید! هوای سرد پاییزی هم می‌تونه زمان مناسبی برای دویدن در پارک‌ها باشه.

ظاهرا دانلود این اپلیکیشن برای خیلی از کشورها مقدور نیست. من اینجا هم لینک گوگل‌پلی و اپ‌استور رو می‌گذارم هم لینک سایت میرور برای نسخه اندروید. اسم این اپ NHS couch 2 5k هست. با کمی سرچ در اینترنت میشه پیداش کرد. اگر هم پیدا نشد، عبارت couch to 5k رو سرچ کنید، اپ‌های مشابه زیادی پیدا میشه.


لینک در گوگل‌پلی


لینک میرور در سایت apkpure


لینک در اپ‌استور


------
@faridhub
5.9K views20:42
باز کردن / نظر دهید
2022-12-03 09:27:29⁣⁣استرس بدن را ویران و زمینه را برای مریضی فراهم می‌کند.

خواندن بخش اول

ما مشاهده کردیم که چطور جدل مابین وابستگی - نیاز ما برای ارتباط و اتصال با دیگران - و اصالت authenticity - نیاز ما برای صادق بودن با خودمون، چطور میتونه روح ما رو تکه پاره کنه. ما برخی بخش‌های خودمون رو، همچون احساسات، تحت فشار می‌گذاریم تا جلب توجه و تصدیق دیگران را به دست بیاوریم.

عوارض این بر سلامت بسیار جدی است. استرس نقش کلیدی این ماجرا را برعهده دارد. سرکوب مداوم احساسات و نیازهایمان، اهرم استرس را فعال می‌کند. برای فهم بهتر این قضیه، بیاید نگاهی بیاندازیم به اینکه تحت فشار و استرس چه بلایی سر بدن میاد.

یک عامل استرس‌زا در ابتدا شبکه‌ای پیچیده از ارتباطات را فعال می‌کند؛ به یک بزرگراه فکر کنید که تقاطعات زیادی دارد. ارتباطاتی مابین هیپوتالاموس، که در مغز مسئول در تعادل نگه‌داشتن سیستم بیولوژیکی مغز شماست، و هیپوفیز و غدد فوق کلیوی، که هورمون‌های استرس همچون آدرنالین و کورتیزول را ترشح می‌کنند.

استرس مداوم و طولانی مدت منجر به ترشح بیش از اندازه‌ی این هورمون‌ها می‌شود که کل سیستم را در دراز مدت خسته می‌کند. سیستم عصبی شما را ویران می‌کند؛ حسی درست مثل همان استرسی که قبل از انجام یک ارائه در مقابل هزار نفر در یک سالن بزرگ دارید.

بدتر اینکه، این استرس باعث می‌شود سیستم ایمنی و دفاعی شما علیه بیماری مختل شود. وقتی سیستم درست کار کند، سیستم ایمنی به مهاجمان خارجی با شدت خوبی حمله می‌کند تا آنها را از بین ببرد و سپس پراکنده می‌شود. اما استرس سیگنالهایی که به سیستم ایمنی می‌گویند دیگر نیازی به فعال بودن نیست را سرکوب می‌کند که منجر به تورم مداوم می‌شود. وقتی سیستم ایمنی به سلولهای سالم حمله می‌کند، به آن واکنش خود-ایمنی می‌گویند - چیزی مثل ALS یا بیماری scleroderma که آن دختر کره جنوبی درگیرش بود.

پر واضحه که استرس عاطفی (emotional stress) از وضعیت فیزیکی بدن‌های ما جدایی‌ناپذیره. دکتر ماته این رو اتحاد روان‌-تنی می‌نامه. اما درسته که واکنش‌های استرس‌زا در بدن ما به جهت حفظ ما از خطرات تکامل پیدا کرده اما شرایط زندگی اجتماعی مدرن باعث میشه مداوم ما در معرض استرس‌های گوناگون باشیم.

———

دکتر ماته خودش برای سالیان متمادی درگیر افسردگی بود و ریشه‌ی اون رو هم در کودکی‌ پیدا کرد. ماته در مجارستانی به دنیا اومد که تحت محاصره‌ی نازی‌های آلمانی بود. پدربزرگ و مادربزرگ یهودی‌اش در آشوییتس کشته شدن. مادر جوانش که نگران سلامت فرزندش بود، او رو نزد اقوامی فرستاد که کمی دورتر از ماجرا بودن. اما وقتی بعدها مادر و فرزند دوباره بهم رسیدن، رابطه‌ی چندان عمیقی بین آنها نبود.

امروز دکتر متوجه شده که واکنش‌اش به ترومای جدایی منطقی و قابل تطبیق بود. جدا کردن خود از احساسات و سرکوب اون بهش کمک کرد که درد کمتر بکشه، دقیقا همان کاری که دختر کره‌ای قبلا با خاطراتش کرده بود.

اما درست همچون تمامی کودکانی که در کودکی تروما را تجربه می‌کنن، این سرکوب احساسات و عواطف باعث شده در سیستم عصبی و ذهنش جا خوش کنن و ریشه‌دار بشن و طبیعتا این ریشه به دوران بزرگسالی هم کشیده میشه.

وقتی ما می‌خواهیم بیماری ذهنی، همچون افسردگی، را درمان کنیم و بهش فقط به عنوان «یک بیماری مستقل» نگاه می‌کنیم، این شانس رو از دست می‌دیم که بفهمیم اصلا هدف اولیه‌ی این بیماری در اصل چی بوده.

(مترجم: گریزی می‌زنم به کتاب دلایل خوب برای احساسات بد که اونجا کامل توضیح داده شده اضطراب و استرس و افسردگی واکنش طبیعی بدن به جهت محافظت از فرد در مقابل خطرات بیرونیه. برای مثال، اضطراب و استرس باعث میشه شما از خطرات دوری کنید و در مواجهه با پدیده‌های خطرناک از خودتون محافظت کنید. هدف از تکامل این سیستم در بدن، چیزی جز محافظت از خود شما نیست. اما این سیستم‌ها در عصر مدرن امروزی بخاطر فشار زیاد روحی و روانی این سیستم‌ها همچون آلارم هشدار حریق بارها دچار خطا میشن و آلارم اشتباهی میزنن).

بسیاری از مریض‌هایی که دکتر ماته اونها رو درمان کرده، اولین واکنششون برای فرار از درد احساسی این بوده که به مواد مخدر و الکل پناه ببرن.

فهمیدن منبع درد ، تروما، ناملایمات و استرس - به عنوان شرایط اجتماعی زندگی در یک فرهنگ سمی به ما کمک می‌کنه که از زاویه‌ی دیگری به این مریضی نگاه کنیم. ما معمولا به این نوع مریضی‌ها اینطور نگاه می‌کنیم که انگار یک روز از ناکجاآباد ظاهر میشن. در حالی که ما باید مریضی را به عنوان یک پروسه ببینید، پروسه‌ای که میتونه تا اولین روزهای زندگی شخص هم به عقب برگرده.

●پایان●

------
@faridhub
5.6K viewsedited  06:27
باز کردن / نظر دهید
2022-12-03 09:26:27 ⁠⁣#معرفی_کتاب
-----
The myth of normal - Gabor Mate

⁣در دهه‌ی نود میلادی، در کلینیکی در کلیولند آمریکا پدیده‌ی عجیبی مشاهده شد. تیم پرستاری این کلینیک می‌تونستن اکثر موارد تشخیص بدن که چه کسی به بیماری ALS مبتلا می‌شه و چه کسی نه، و جالب این بود که تماس کوتاهی با بیماران داشتن: ALS یک بیماری خودامینی مخربه که سلولهای عصبی در مغز و ستون فقرات رو نشانه میگیره.

این پرستارا میومدن رو برگه‌ی بازدید از مریض می‌نوشتن که:« خیلی خوب و مهربونه، احتمالا ALS داره». یا «اصلا اخلاق خوبی نداره، احتمال کم دار که دچار ALS بشه». این توصیفات یک خطی که با تعجب و حیرت نورولوژیست‌ها همراه بود اکثر اوقات وضعیت بیمار و آینده‌ی او رو درست پیش‌بینی می‌کرد.

طی یک دهه‌ی پس از این ماجرا، اغلب تحقیقات انجام شده در این حوزه مشاهدات این پرستاران رو از نظر علمی تایید کردند. حتی مقاله‌ای منتشر شد با این اسم که «افراد دچار ALS معمولا آدم‌های خوبی هستن». اما چطور یک خصیصه‌ی انسانی همچون مهربون بودن می‌تونست به تشخیص یک بیماری کمک کنه؟

اینجا کتابی رو معرفی کردم از پزشک معروفی به اسم گابور ماته Gabor Mate که میگه جواب در تروما و استرس مداوم پیدا میشه. در حقیقت، این فاکتورها اغلب باعث و بانی تمامی مریضی‌های ما هستند. دکتر ماته تاکید داره که محیط و جامعه تاثیر زیادی در بیماری‌های ما دارند و نباید ما امراض رو بطور مستقل و بطور واحد نگاه کنیم. در عوض، افراد مریض یک «هشدار واضح» هستند درباره این نکته که چیزی که ما به اسم نرمال در فرهنگ می‌بینیم در حقیقت نه سالم است نه طبیعی. و موارد غیرنرمال، همچون اعتیاد، ناسلامتی ذهنی و مریضی، در حقیقت واکنشی طبیعی به شرایط تروما و استرسی هستند که ما آنها را بطور مرتب تجربه می‌کنیم.

⁣جنگ و جدل مابین وابستگی و اصالت

در کتاب دکتر گاته تعریف می‌کنه که یک دختر ۲۷ ساله‌ی کره‌ای بود که مریضی خودایمنی سختی به اسم scleroderma داشت. جایی که بافت پوست در نقاط اتصالی بدن خیلی سفت و سخت می‌شه. بستری‌ش کردن و کامل فلج شده بود طوری که نمی‌تونست حرکت کنه. وضعیت چنان بدی که آرزوی مرگ می‌کرد. وضعیت جسمی‌ش دکترها رو ترسونده بود و پس از جلسه‌های مداوم، سعی کردن دنبال جوابی در کودکی این دختر بگردن.

این دختر در کره به دنیا اومده بود و در شش ماهگی به یتیم‌خانه تحویل داده شده بود. یک زوج آمریکایی سرپرستی‌ش رو به عهده می‌گیرن و از بخت بد، در یک شرایط خیلی خشک و خشن بزرگش می‌کنن. برای سالها، پدر او رو بارها مورد تعرض جنسی قرار داده بود - خاطراتی که دختر حتی نمی‌خواست به یاد بیاره.

رویارویی با این گذشته‌ی تلخ برای این دختر کره‌ای بسیار سخت و دردناک بود. برای فرار از به یاد آوردن این خاطرات، به یک آدم آهنی در کار تبدیل شده بود؛ به شکلی که بسیار سخت کار می‌کرد و پیش میومد که کار بقیه افراد در محل کار رو هم انجام می‌داد. هرچند که مریضی این دختر یک مریضی نادره اما داستان و سرگذشتش متاسفانه نادر نیست. این دختر هم همچون دیگر مریضان کلینیک کلیولند، خصایصی از خود نشون می‌داد که بسیار عجیب بود: خیلی اهل این بود که خودش رو برای دیگران قربانی کنه، احساسات منفی (همچون خشم) رو سرکوب می‌کرد و بطور ویرانگری پذیرش و چهره‌ی مثبت براش در جامعه مهم بود؛ این خصایص رو دیگر بیماران خودایمنی هم داشتند.

⁣برای دکتر ماته این وضعیت نمایانگر تقابل دو نیاز بنیادین بشری بود: وابستگی و اصالت. وابستگی همون نیاز ماست برای عشق ورزیدن و نزدیکی احساسی. اما در عین حال، ما نیاز داریم که نویسنده‌‌ی زندگی خود باشیم که این از درک عمیق ما از اصالتی میاد که به خودمون می‌دیم.

در کیس این دختر کره‌ای، ترومای جدایی و تعرض جنسی آنقدر دردناک و هشداردهنده بود که او رو مجبور کرده بود بطور کامل از خاطرات و خود احساسی‌اش جدا بشه. در برهه‌ای احساس کرده بود که سخت کار کردن و مفید بودن راه امنیه برای اینکه بتونه در جامعه مورد پذیرش واقع بشه.

به این مورد میگن جدایی فردی: شما بخش‌هایی از خودتون رو قبول می‌کنید و بخش دیگری رو به کل منکر می‌شید. وقتی این دختر یاد گرفت که دوباره به اون بخش‌های تاریک زندگی‌ش متصل بشه و اونا رو قبول کنه، حالش کم کم خوب شد. امروز پس از چند سال، دیگه دارویی نمی‌خوره، مسافرت میره و حتی کوهنوردی می‌کنه.

------
@faridhub
4.7K views06:26
باز کردن / نظر دهید
2022-12-01 16:59:49 در استوری‌های اینستاگرام سعی می‌کنم روزانه فیلم و سریال و کتاب معرفی کنم. معرفی چیزایی که دیدم و خوندم و احساس می‌کنم جذابه. همچنین پادکست‌هایی که روزانه گوش می‌دم و مقالاتی که میخونم. تلگرام می‌مونه برای متن‌های بلند.

از لینک زیر می‌تونید پیج من رو دنبال کنید.

https://instagram.com/faridhubchannel
3.5K viewsedited  13:59
باز کردن / نظر دهید
2022-11-30 14:58:51جسور آمریکایی
-----
بخش آخر


این‌بار یه سایت زد که توش تی‌شرت می‌فروخت، یه درون خرید که دوربین بهش وصل بود و کنترلش رو گذاشته بود رو مچ دستش که بتونه هدایت کنه و خلاصه کلی زحمت کشید که این‌بار یه تصویر خوب از پرش داشته باشه. صبح نوزدهم آپریل سال ۲۰۱۷ همراه با دوستش رفتن کنار آبشار.

اون توپ لاستیکی رو باد کردن، جونز رفت توش و دوستش هم از بیرون زیپش رو کشید. برای اینکه صحنه جذاب بشه، یه سگ داشت که اون رو هم با خودش برده بود توی توپ. و جالب‌تر اینکه، یه مار از سیرک برده بود خونه که اون رو هم گذاشته بود توی توپ! توپ رو قل داد لبه‌ی آب و چند لحظه بعد می‌شد دید که یه توپ خیلی بزرگی به پرواز در اومده. جونز پرید پایین.

دو سه ساعت بعد پلیس اون توپ رو پایین کنار صخره‌ها پیدا کرد. کسی توش نبود. یه مینی‌ون هوندا پیدا کردن که درهای عقبش باز بود. پایین آبشار هم دوربینی که به درون وصل بود رو پیدا کردن. ویدیو نشون میداد که درون به پرواز دراومده، برای لحظاتی بالای آبشار چرخیده و سپس سقوط کرده.

دومین اقدام کرک جونز برای پریدن از آبشار نیاگارا، که اینبار با حفاظ انجام شده بود، ناموفق بود. حدود دو هفته بعد، پلیس جنازه جونز رو حدود ۲۰ کیلومتر دورتر از آبشار پیدا کرد. جونز در ۵۳ سالگی کشته شد. سگش هیچوقت پیدا نشد.

هیچکس دقیقا نمی‌دونه اون روز چه اتفاقی براش افتاد. یه سری می‌گن شاید جونز هنگام پرتاب از آبشار، از توپ افتاده بیرون. یا می‌گن احتمالش هست ماری که با خودش برده بود بخاطر تنگی جا و وحشت‌زدگی، به جونز حمله کرده و شاید نیشش زده و همین باعث مرگش شده. پزشک قانونی هیچ گزارشی ارائه نکرد.

یه دوست نزدیکی داشت به اسم کروگر، خیلی سعی کردن باهاش تماس بگیرن و ازش بپرسن اگر خبری داره. هیچوقت به تماس و مسیج پلیس پاسخ نداد. جسد جونز برای ماهها در سردخونه موند و کسی نبود که پیگیر کاراش باشه. پس از چند ماه، شهرداری جسدش رو سوزوند و خاکستر کرد.

تنها چیزی که کرک جونز میخواست، این بود که شناخته بشه و بتونه یه زندگی معمولی داشته باشه. انگار دنیا باهاش سر سازگاری نداشت. خاکسترش رو یکی از دوستاش ورداشت و در قبرستان متروکه‌ای، خاک کرد. اسم کرک جونز هم رفت کنار اسامی هزاران نفری که آبشار نیاگارا به کام مرگ فرستاده بود.


منبع این گزارش


اینستاگرام من رو هم دنبال کنید


------
@faridhub
3.6K views11:58
باز کردن / نظر دهید
2022-11-30 14:56:56جسور آمریکایی
-----
بخش دوم


⁣یکی از غریق نجات‌های آبشار به اسم کلارکسون جایی گفت که تابحال حدود ۵۰۰۰ نفر بخاطر سقوط از ابشار جونشون رو از دست دادن. حرکت کرک عجیب‌ترین چیزیه که من در عمرم شنیدم. غیرممکن رو ممکن کرد. کاری که کسی قبلا انجام نداده بود. اون زنده موند!

پلیس کرک رو تحویل بخش روانی داد که ازش تست بگیرن ببینن چی تو مغزش می‌گذشته. پس از چندین جلسه مکالمه، هرچند که اصرار می‌کرد که کارش تمرین شده و فکر شده بوده، بالاخره اعتراف کرد که می‌خواسته خودکشی کنه. گفت مدت‌هاست که از افسردگی رنج می‌برم و از اختلافش با برادرش گفت.

گفت روانی که نیستم، میدونستم قبل از من بارها افرادی این کار رو کردن و زنده نموندن، چرا من باید همچین کاری بکنم؟ خودم خوب می‌دونستم که راه برگشتی از این پرش نیست. دادگاه ورود کرک به مجموعه آبشار نیاگارا رو برای دو سال ممنوع و ۳۰۰۰ دلار جریمه‌ش کرد.

در مصاحبه‌ای گفت که به آبشار همچون یک راه خروج از زندگی تکرای نگاه می‌کردم. من یک مرد ۴۰ ساله بودم که بدون هیچ هدف و آرزویی داشتم زندگی میکردم. به الکل و مواد اعتیاد داشت و از پدر و مادرش پول می‌گرفت. گفت احساس می‌کردم دیگه هیچکس هیچ علاقه‌ای به من نداره.

وقتی اسمش همه جا پخش شد، یه سیرک محلی باهاش تماس گرفتن که بیاد تو نمایش‌هاشون ایفای نقش کنه. بالاخره شهرتی بهم زده بود و اولین انسان تاریخ بود که از اون آبشار جون سالم به در برده بود، می‌شد ازش پول در آورد. یه شغلی هم بود برای خودش که می‌تونست یه پولی به جیب بزنه.

جونز قبول کرد. یکی از طرح‌های اولیه این بود که از دهنه‌ی یک توپ بصورت نمایشی شلیکش کنن روی یک تشک بزرگ. بعدا دیدن که نه بابا نمیشه، این آدم‌خیلی بی‌تحرک و چاق‌تر از اونیه که بتونه آکروبات‌بازی در بیاره. در نهایت در سیرک کارش شد پاک‌کردن و شستن فیل‌ها!

اما بالاخره یه خونه پیدا کرده بود، یه جای خواب داشت، سرگرم بود و یه چندتا رفیق جدید داشت؛ یکی از هند یکی از مکزیک و جالبه بدونید این قضیه سیرک محلی برای همین چند سال پیشه نه صد سال پیش. انگار هنوز این سبک تفریحات محلی هنوز وجود دارن.

دست بر قضا، اون سیرک ورشکست شد و جمعش کردن! جونز دوباره بیکار شد و شد همون جونز قبلی. ابتدا برگشت کنار همون آبشار نیاگارا و سعی کرد از اسم و شهرتش یه درآمدی کسب کنه. سعی میکرد امضا بفروشه یا عکس‌هاش رو پول کنه. با توریستا حرف میزد و تی‌شرت چاپ کرده بود و اونا رو میفروخت.

البته درآمد چندانی نداشت. مردم از دیدنش ذوق میکردن و دوست داشتن باهاش حرف بزنن، اما چیزی ازش نمی‌خریدن. برای هر عکس دو نفره مثلا ۱۰ دلار می‌گرفت که مردم رغبتی به پرداخت نداشتن. گرفتاری‌هاش تمومی نداشت. سال ۲۰۰۷ پدرش مرد و اون پشتیبان قدیمی‌ش رو هم از دست داد.

بیکار و بی‌پول، بعضی وقتا با برادرش کوکائین میفروخت. یا به سرش زده بود از ساختمونا بپره پایین و ازش پول در بیاره: اما وقتی به هیکل و قیافه‌ی خودش نگاه می‌کرد، می‌دید آدم این کار نیست. اون بارم شانسی زنده مونده بود. سر همین قضیه فروش مواد هم بازداشت شد و پنج ماه زندان بود.

سال ۲۰۱۵ برادرش که با هم کار می‌کردن مرد. ۵۵ سالش بود. مادرش سال بعد فوت شد. وضعیتش انقدر وخیم شده بود که می‌رفت والمارت برای دزدی خوراکی. سال ۲۰۱۷ شد و جونز دوباره مردی شده بود بی‌پناه، بی‌پول، تنها، بی‌انگیزه و افسرده. بعد از سالها دیگه کسی هم نمی‌شناختش و یادشون رفته بود.

دوباره به سرش زد همون کار رو تکرار کنه. شاید این بار می‌تونست شهرت بیشتری دست و پا کنه و یه پولی ازش در بیاره. اینبار تصمیم گرفت بره توی یه توپ لاستیکی دو متری با یه درپوش زیپی تا از آسیب‌های احتمالی به دور باشه. جونز همیشه حسرت اینو میخورد که حرکت اولش تو دوربین ضبط نشده بود.

خواندن بخش سوم


------
@faridhub
3.1K viewsedited  11:56
باز کردن / نظر دهید