Get Mystery Box with random crypto!

⁠⁣⁣استرس بدن را ویران و زمینه را برای مریضی فراهم می‌کند. خو | FaridHub | فریدهاب

⁣⁣استرس بدن را ویران و زمینه را برای مریضی فراهم می‌کند.

خواندن بخش اول

ما مشاهده کردیم که چطور جدل مابین وابستگی - نیاز ما برای ارتباط و اتصال با دیگران - و اصالت authenticity - نیاز ما برای صادق بودن با خودمون، چطور میتونه روح ما رو تکه پاره کنه. ما برخی بخش‌های خودمون رو، همچون احساسات، تحت فشار می‌گذاریم تا جلب توجه و تصدیق دیگران را به دست بیاوریم.

عوارض این بر سلامت بسیار جدی است. استرس نقش کلیدی این ماجرا را برعهده دارد. سرکوب مداوم احساسات و نیازهایمان، اهرم استرس را فعال می‌کند. برای فهم بهتر این قضیه، بیاید نگاهی بیاندازیم به اینکه تحت فشار و استرس چه بلایی سر بدن میاد.

یک عامل استرس‌زا در ابتدا شبکه‌ای پیچیده از ارتباطات را فعال می‌کند؛ به یک بزرگراه فکر کنید که تقاطعات زیادی دارد. ارتباطاتی مابین هیپوتالاموس، که در مغز مسئول در تعادل نگه‌داشتن سیستم بیولوژیکی مغز شماست، و هیپوفیز و غدد فوق کلیوی، که هورمون‌های استرس همچون آدرنالین و کورتیزول را ترشح می‌کنند.

استرس مداوم و طولانی مدت منجر به ترشح بیش از اندازه‌ی این هورمون‌ها می‌شود که کل سیستم را در دراز مدت خسته می‌کند. سیستم عصبی شما را ویران می‌کند؛ حسی درست مثل همان استرسی که قبل از انجام یک ارائه در مقابل هزار نفر در یک سالن بزرگ دارید.

بدتر اینکه، این استرس باعث می‌شود سیستم ایمنی و دفاعی شما علیه بیماری مختل شود. وقتی سیستم درست کار کند، سیستم ایمنی به مهاجمان خارجی با شدت خوبی حمله می‌کند تا آنها را از بین ببرد و سپس پراکنده می‌شود. اما استرس سیگنالهایی که به سیستم ایمنی می‌گویند دیگر نیازی به فعال بودن نیست را سرکوب می‌کند که منجر به تورم مداوم می‌شود. وقتی سیستم ایمنی به سلولهای سالم حمله می‌کند، به آن واکنش خود-ایمنی می‌گویند - چیزی مثل ALS یا بیماری scleroderma که آن دختر کره جنوبی درگیرش بود.

پر واضحه که استرس عاطفی (emotional stress) از وضعیت فیزیکی بدن‌های ما جدایی‌ناپذیره. دکتر ماته این رو اتحاد روان‌-تنی می‌نامه. اما درسته که واکنش‌های استرس‌زا در بدن ما به جهت حفظ ما از خطرات تکامل پیدا کرده اما شرایط زندگی اجتماعی مدرن باعث میشه مداوم ما در معرض استرس‌های گوناگون باشیم.

———

دکتر ماته خودش برای سالیان متمادی درگیر افسردگی بود و ریشه‌ی اون رو هم در کودکی‌ پیدا کرد. ماته در مجارستانی به دنیا اومد که تحت محاصره‌ی نازی‌های آلمانی بود. پدربزرگ و مادربزرگ یهودی‌اش در آشوییتس کشته شدن. مادر جوانش که نگران سلامت فرزندش بود، او رو نزد اقوامی فرستاد که کمی دورتر از ماجرا بودن. اما وقتی بعدها مادر و فرزند دوباره بهم رسیدن، رابطه‌ی چندان عمیقی بین آنها نبود.

امروز دکتر متوجه شده که واکنش‌اش به ترومای جدایی منطقی و قابل تطبیق بود. جدا کردن خود از احساسات و سرکوب اون بهش کمک کرد که درد کمتر بکشه، دقیقا همان کاری که دختر کره‌ای قبلا با خاطراتش کرده بود.

اما درست همچون تمامی کودکانی که در کودکی تروما را تجربه می‌کنن، این سرکوب احساسات و عواطف باعث شده در سیستم عصبی و ذهنش جا خوش کنن و ریشه‌دار بشن و طبیعتا این ریشه به دوران بزرگسالی هم کشیده میشه.

وقتی ما می‌خواهیم بیماری ذهنی، همچون افسردگی، را درمان کنیم و بهش فقط به عنوان «یک بیماری مستقل» نگاه می‌کنیم، این شانس رو از دست می‌دیم که بفهمیم اصلا هدف اولیه‌ی این بیماری در اصل چی بوده.

(مترجم: گریزی می‌زنم به کتاب دلایل خوب برای احساسات بد که اونجا کامل توضیح داده شده اضطراب و استرس و افسردگی واکنش طبیعی بدن به جهت محافظت از فرد در مقابل خطرات بیرونیه. برای مثال، اضطراب و استرس باعث میشه شما از خطرات دوری کنید و در مواجهه با پدیده‌های خطرناک از خودتون محافظت کنید. هدف از تکامل این سیستم در بدن، چیزی جز محافظت از خود شما نیست. اما این سیستم‌ها در عصر مدرن امروزی بخاطر فشار زیاد روحی و روانی این سیستم‌ها همچون آلارم هشدار حریق بارها دچار خطا میشن و آلارم اشتباهی میزنن).

بسیاری از مریض‌هایی که دکتر ماته اونها رو درمان کرده، اولین واکنششون برای فرار از درد احساسی این بوده که به مواد مخدر و الکل پناه ببرن.

فهمیدن منبع درد ، تروما، ناملایمات و استرس - به عنوان شرایط اجتماعی زندگی در یک فرهنگ سمی به ما کمک می‌کنه که از زاویه‌ی دیگری به این مریضی نگاه کنیم. ما معمولا به این نوع مریضی‌ها اینطور نگاه می‌کنیم که انگار یک روز از ناکجاآباد ظاهر میشن. در حالی که ما باید مریضی را به عنوان یک پروسه ببینید، پروسه‌ای که میتونه تا اولین روزهای زندگی شخص هم به عقب برگرده.

●پایان●

------
@faridhub