فهمیدم که نمیتوان جلوی رفتن آدمها را گرفت با هر چیزی،با اشک و | قلب یخی
فهمیدم که نمیتوان جلوی رفتن آدمها را گرفت با هر چیزی،با اشک و آه با خوراندن محبت ده برابر بهشان و حتی با هزار بار هجی کردن دوست داشتن... فهمیدم که نمیشوند خاطرات را پاک کرد ذهن را خالی کرد از تصویر کسی و مشام را از عطرِ تنش و لبها را مجبور کرد به فراموشی بوسه هایِ یکی. فهمیدم فقط میشود کنار آمد زودتر رفتنی ها را راهی کرد و اشک که نه آب پشت سرشان ریخت که به قصد برنگشتن بروند. فهمیدم میشود مسالمت آمیز با خاطرات زندگی کرد تصویر یکی را دید و با لبخند گفت اگر بود حتما خوب میشد ولی حالا که نیست هم میشود خوب باشد، میشود عطرِ بهتری جایگزینش کرد و لبهایت را به جای بوسه هایش عادت داد به بوسیدن چیزهای زیبا تر و از همه مهم تر آدم های ماندگار تر... @Faryad1111