Get Mystery Box with random crypto!

نفع اقلیتی در شرایط حساس کنونی تامین می شود! حبیب رمضانخانی | اقتصاد - فروش و سرمایه گذاری

نفع اقلیتی در شرایط حساس کنونی تامین می شود!
حبیب رمضانخانی

نزدیک دو دهه است مردم ایران درگیر پرونده هسته ای و مذاکرات آن هستند. در تمام این سال ها، تحریم کشور از بابت این پرونده، باعث فقر و فلاکت مردم ایران گشته و در مقابل، اقلیتی را با توجیه اینکه در شرایط حساس کنونی و غیر طبیعی هستیم، هر روز بر امورات کشور مسلط و به انحصار بیشتر جناح خاص در آورده است.

امروز مجدد در ادامه آن دو دهه، امید به توافق از پس گفتگوی های دوحه قطر نیز به بن بست رسید. مجدد تحلیل ها و نگرانی های کارشناسان حول مذاکرات به راه افتاد و موافق و مخالف هر یک از دریچه دغدغه و نگاه خود به موضوع نگریستند.

فراتر از همه این تحلیل های پیچیده و متفاوت، به زبان ساده باید گفت: عده ای که در قدرت جا خشک کرده اند، از بابت همین شرایط ویژه کشور رقبا و افراد شایسته را پس زده و به قدرت رسیده و برای بقا و امتداد منافع خود، نیاز به همین شرایط ویژه و خاص دارند! پس آیا در این شرایط می توان امید داشت این جماعت راضی به عادی شدن شرایط کشور باشند؟

اگر شرایط ویژه و خاص کشور از پس توافق، تغییر و منجر به تبدیل شدن ایران به یک کشور عادی در جهان و منطقه شود، لزوم وجود این همه نهاد و موسسه ای که میلیاردها بابت این شرایط حساس کنونی فعالیت و منفعت دارند، چه می شود؟

اگر ایران کشوری عادی شود، اقلیتی به چه بهانه و توجیهی، گردهمایی و تجمعات خودجوش! تشکیل داده و چه موضوع و سوژه ای برای حضور و افاضات امثال رائفی پورها و حسن عباسی ها باقی خواهد ماند؟

اگر ما با دنیا مراودات عادی داشته و در نظم بین الملل شریک و دارای منافع مشترک شویم، آنوقت کدام دشمن و تقابل با آن، توجیهی برای حضور جوانان به اصطلاح انقلابی و جهادی و تصاحب مقامات بالاتر در حاکمیت باقی خواهد گذاشت؟

اگر ما در منطقه و جهان، با دنیا سر سازگاری نهاده و از نظر علمی و فرهنگی با دانشگاه های معتبر دنیا مراوده علمی داشته و پروژه های مشترک دنبال کنیم، چه توجیه و کدام توان علمی، برای حضور افرادی در دانشگاه ها باقی خواهد گذاشت که صرفا بر اساس تعهد و ارادت ورزی جای افراد شایسته را اشغال کرده اند؟

اگر ما با دنیا دوست شده و دشمنی وجود نداشته باشد که انذار داده شود این دشمن مترصد ضربه زدن به ما و نابودی کشور است، چه سوژه ای برای آقایان و صداوسیما برای پرداختن به گزارشات متناقض و یکطرفه باقی گذاشته و چه سوژه ای برای اینهمه سخنرانی و تهیبج توده ها باقی خواهد گذاشت؟

اگر ما نظم بین الملل را پذیرفته، شفافیت و قانونمداری را پیشه کرده و از تجربه کشورهای پیشرو بهره ببریم، دیگر چه بهانه ای برای تقدم تعهد بر تخصص و اعمال اینهمه محدودیت و حذف شایستگان باقی مانده و با حضور افراد اگاه، چه توجیهی برای حضور پخمگان در قدرت باقی خواهد بود؟

نهایت، اگر ما تبدیل به کشوری عادی شدیم و دوست و دشمن واقعی را بر اساس منافع مردم قرار دادیم، آنوقت کدام دشمن همیشگی را خواهیم داشت که بابت دشمنی آن، مخالف و منتقد را بابت شرایط حساس کنونی برخورد کنیم و پس بزنیم؟

خلاصه اینکه، در حالت ویژه و خاص بودن شرایط کشور، باعث شده در این دو دهه اقلیتی بر کشیده، منافع بی شماری به دست آورده و نهایت در قالب حاکمیت یکدست خود را متجلی کرده اند. پس بقایشان در ایرانی تامین می شود که دشمنان بزرگ همیشگی دارد و به دلیل بودن در شرایط حساس کنونی، مردم حق اعتراض و انتقاد ندارند. چون وضعیت آن ویژه است! پس آیا عاقلانه است از این جماعت انتظار عادی کردن شرایط داشته باشیم؟