Get Mystery Box with random crypto!

'شکنجه ی بازی که تمام شد، مثل یک مشت نیمه عقل توی رختکن نشستیم | نوستالژی فوتبالی

"شکنجه ی بازی که تمام شد، مثل یک مشت نیمه عقل توی رختکن نشستیم. نمی تونستیم حرف بزنیم٫نمی تونستیم حرکت کنیم.اون ها ما رو از نظر ذهنی نابود کرده بودند.
بی خوابی٫عصبانیت٫افسردگی٫احساس هیچی. ما یک بیماری جدید با علایم متعدد اختراع کرده بودیم : سندروم استانبول.
من دیگر احساس یک بازیکن رو نداشتم و این به اندازه کافی ویران کننده بود.حتی بدتر از اون٫ دیگر احساس مرد بودن نداشتم."
آندره آ پیرلو-می اندیشم پس بازی می کنم.

این تبریک سال نو هم حکایت مدال نقره ی اون فینال لعنتی استانبوله!
ما باختیم٫چیزهای زیادی از دست دادیم و اجتماعی از احساسات آزاردهنده، معجونی از غم و خشم در ما می جوشه! ما همه به سندروم استانبول دچار شدیم و با لبخندهای مصنوعی و مشمئزکننده ، سال نو رو به هم تبریک میگیم. اما اگر فقط شعله های یک شمع باشه که در دل ما سوسو می زنه و فقط یک امید که هنوز در رگهای ما جریان داره٫ اینه که "بعد از استانبول٫ یک آتن هم اتفاق افتاد"

متن از :
#ruzegarifootball