2022-09-26 01:15:49
برای جادوگر:
پرده اول)چند سال پیش علی کریمی در مقابل کره جنوبی قرار گرفت. علی کریمی از معدود بازیکنایی بود که در بین دو نیمه با فشارها و تماسهای مکرر وزارت ورزش و سیاسیون "مچبند سبز" را از دو دستانش برنچید. مچبندهایی که شبیه به یک فریاد بود.شبیه به راه ندادن به خانه اش و آواره کردنش؛شبیه به ان روز که پیراهن استیل آذین را از تن درآورد و به هوا پرتش کرد؛ شبیه به همان روزی که برایش با اشک یک جمله ی تکان دهنده میخواندند : "علی فقط کریمی"
پرده دوم) بیش از ۱۰ سال پیش "اشکان سهرابی" از دانشگاه به خانه باز میگشت. صدای گلوله ها در خیابان شنیده میشد. "اشکان زیبارو" میخواست کنار مردمش باشد. حتی در لابلای آن دودها و گازهای اشک آور. سینه کوچک اشکان تکواندوکار تحمل "آپچاگی" را داشت ولی تحمل رگبار گلوله را نه. اشکان با مچبندهای سبزش که برنچیده بود از روی زمین چیده شد...
پرده سوم) علی کریمی :
از اینکه جوونهای مملکتم در خون غلتیدند اشک میریزم و در این غم شریکتان هستم.
اما جواب تکان دهنده ای برای علی کریمی رسید : "علی جان اشکان عاشق شما بود" و گریه های علی کریمی...
چندروز بعد با همه ی مخالفت ها و تهدیدها؛ علی کریمی پیراهن شالکه آلمان را با امضا خودش به خانه اشکان فرستاد و روی آن پیراهن نوشت :
"تقدیم به اشکان سهرابی که همیشه برای ما زنده خواهد بود"
پرده آخر) اواخر شهریور ۱۴۰۱ علی کریمی مهمترین تصمیم زندگی خود را گرفت و به شکل علنی برای مقابله با حکومت سرکوبگر ایران کنار مردمش ایستاد و پرچمدار موجی شد که حالا تمام دنیا در آن همراه مردم ایرانند
>>>>>>>>>>>>
گاهی "مردمی بودن" خیلی از پست ها و رکوردها را به غارت میبرد؛ اما با سرعت نور میبرتت به اعماق قلب مردم ؛ حتی قلب های آبی
@footballnostalgi
4.3K viewsParham, edited 22:15