ویلیام اسپارکمن --- قسمت آخر خواندن بخش قبلی به لویل گفته | Friedrish
ویلیام اسپارکمن --- قسمت آخر
خواندن بخش قبلی
به لویل گفته بود چند باری تست کردم که خودم رو با کشیدن کیسه روی سرم بکشم. رفته بود ماشینش رو با یه مادهای کاملا پاک کرده بود که پلیسها بگن افراد قاتل بخاطر پاک کردن اثر انگشت اینکارو کردن در حالی که اصلا قاتلی وجود نداشت. صرفا برای سردرگم کردن پلیس بود.
این حرفها برای پلیس غریب بود اما سرنخ بعضی از جزئيات توش بود. تست دروغسنج گرفتن از لویل و بدون مشکل رد شد ازش. بارها و بارها عکسها رو نگاه کردن تا ردپایی از خودکشی پیدا کنن. کارشناس آوردن و فهمیدن که حروف F E D رو خودش روی شکمش نوشته برای سردرگم کردن پلیس و اینکه صحنهسازی کنه.
و توی جنگل این کارو کرده بود و از روی خشک شدن جوهر روی شکم مشخص شد که کار خودش بوده. یا فهمیدن چشماش خیلی ضعیف بوده و یه عینک ضخیمی هم داشت. توی صحنه عینکش با یه چسپ به جلو چشمش آویزون شده بود. مشخص شد که بدون عینک نمیتونسته حروف رو بنویسه تا پاهاش رو ببنده.
برا همین عینک رو اون شکلی چسپونده بود به سرش که تا لحظه مرگ جلو چشمش باشه. بدون عینک نمیتونست مراحل رو پیش ببره. تحقیقات پلیس یک ماهی طول کشید و از آدمهای مشکوک بارها و بارها تست گرفتن. همه چیز به این ختم میشد که تمام این کارها صحنهسازی بوده.
اسپارکمن ناامید که داشت بیپول میشد و رویاهاش داشت فرومیپاشید، تصمیم به کشتن خودش گرفته بود. اینطوری پول بیمهش به جاش میرسید و اون میتونست زندگی بهتری داشته باشه. پول بیمه در صورت تصادف و قتلهای این شکلی فقط به جاش میرسید نه مرگ بر اثر بیماری یا خودکشی
خواسته بود به عنوان آخرین کار، خودش رو بکشه تا پولی به جاش برسه. دکترا هم پس از تشریح جسد گفتن که نشانی از برگشت بیماری نیست. ترس از برگشت بیماری، فشار مالی، ناتوانی در تامین هزینههای جاش، فروپاشی رویاها و آینده خودش، باعث شده بود چنین نقشهای بکشه.
پلیس بالاخره پس از چند ماه طی یک کنفرانس کیس رو خاتمه داد: گفتن قتلی در کار نبوده، خودکشی بوده و البته بیمه پول خودکشی رو پرداخت نمیکنه و نقشه اسپارکمن بیچاره به باد رفته بود. مرگ هم به دلیل خفگی بود. طناب رو انداخته بود دور گردنش، یه پارچه گذاشته بود دهنش و دستهاش رو بسته بود.
پس از گذاشتن پارچه تو دهنش، چسپ بزرگی روی دهن و بینیش زده بود. و خیلی سریع دستهاش رو هم بسته بود. دلیل شل بودن چسپ روی دستهاش هم همین بود. تو همین ثانیهها یه جا نفس کم آورده بود و تموم کرده بود. اسپارکمن از دنیا رفت و البته نقشهاش اونطور که میخواست پیش نرفت.