نمونههایی از باورهای کلیشهای رایج در تحقیقات تاریخی (در زمین | گنجينه
نمونههایی از باورهای کلیشهای رایج در تحقیقات تاریخی (در زمینه تاریخ تشیع)
باورهای کلیشهای رایجی که مبتنی بر نتایج پژوهشهای علمی و دقیق نیست، اما در عین حال در نوشتههای نویسندگان غیر آکادمیک و حتی آکادمیک بسیار تکرار میشود، از مشکلات و آفتهای بزرگ تحقیقات تاریخی به شمار میآید. این گونه باورها، هرچند ممکن است دربرگیرنده بخشی از حقیقت باشد، اما لزوماً به طور کامل منطبق بر واقعیتهای تاریخی نیست. از اینرو برای دانشجویان و نویسندگانی که این باورها را پیشفرضهای ذهنی خود و گاه حتی مسلمات تاریخی در نظر میگیرند، مانع رسیدن به نتایج پژوهشی دقیقتر و علمیتر است.
در اینجا به چند نمونه از باورهای کلیشهای رایج در نوشتهها و تحقیقات در زمینه تاریخ تشیع و موضوعات فرعی مرتبط با آن اشاره میکنم:
1. کلیشه دو مکتب کهن حدیثی و کلامی قم و بغداد (در صورتیکه مانع از توجه به سایر مکاتب و حوزههای کهن تشیّع همچون خراسان، مصر، مدینه و ... شود).
2. کلیشه نقش ایرانیان در پیدایش تشیّع (در صورتیکه مانع از رؤیت ریشههای عربی تشیّع و نقش پررنگتر قبایل و امارتهای عرب در گسترش تشیّع شود).
3. کلیشه مهاجرت امامزادگان و علویان به ایران در نتیجه ظلم و جور خلفای اموی و عباسی و نقش آنان در گسترش تشیّع در ایران (بدون در نظر گرفتن سایر عوامل مهاجرت و شواهد نقض این باور).
4. کلیشه ریشههای شیعی تصوّف از آغاز شکلگیری آن (بدون توجه به اصالت خاستگاه غیر شیعی تصوّف در اسلام).
5. ادعای هواداری عموم اهل سنّت از اهل بیت (ع) از دورههای اولیه (بدون در نظر گرفتن سیر تاریخی و تدریجی گسترش دوستی اهل سنّت نسبت به اهل بیت)