دختر عموم 1399/10/20 #دختر_عمو عشقم سلام به همه امیدوارم ح | lock
دختر عموم
1399/10/20
#دختر_عمو
عشقم
سلام به همه امیدوارم حالتون خوب باشه
میخوام داستان اولین سکسمو با دختر عموم واستون تعریف کنم اسم من اشکانه 17 سالمه قدم 185 چون بدن سازی میرم هیکل خوبی دارم فیافمم خوبه و بگم از دختر عموم اسمش سانازه 16 سالشه و یه دختر خیلی خوشگله کونش زیاد بزرگ نیست ولی خیلی خوبه قدش 170 وزنشم 60 ممه هاشم 70 خیلیم خوشگله بریم سر اصل مطلب:
منو این دختر عموم از بچگی باهم بزرگ شدیم همیشه باهم بودیم من تا سه سال پیش هیچ نظری بهش نداشتم کلا تو این فکرا نبودم تا این که کم کم عاشقش شدم نه این که فقط واسه سکس بخوانش کلا عاشقش شده بودم یه بار بهش گفتم قبول نکرد گفت تو مثل دادشمی گذشت تا همین ماه پیش یعنی 99/3/9
که دوباره بهش پیشنهاد دادم اولش قبول نکرد ولی من این دفعه ول کن نبودم انقد بهش گفتم تا بالاخره قبول کرد ما اولا باهم ادی چت میکردیم یعنی اصلا سکسی چت نمیکردیم تا این که یه روز باهم رفتیم بیرون یه جایی خلوت رفتیم همو بقل کردیم و لب گرفتیم من دستمو گذاشتم رو کونشو مالیدم کونشو اونم چیزی نمیگفت همین جوری داشت لب میگرفت لب گرفتنو تموم کردیم نشست بقلم بهش گفتم دوس داری سکس داشته باشیم اولش حرفی نزد فقط نگام میکرد تا این که گفت اینجا که نمیشه اینجا جاش نیست بمونه واسه یه وقت مناسب از اون شب ما همش باهم سکس چت میکردیم تا یه روز بهم گفت که مامانش اینا دارن میرن کرمانشاه پیش خالش که داره زایمان میکنه اونم چون درس داره نمیره و میمونه تا شبا بره خونه مادربزرگمون منم خیلی خوشحال شدم
فرداش بهم زنگ زد که بعد ظهر بیا خونمون منم سریع رفتن حموم قشنگ خودمو تمیز کردم رفتم ارایشکاه به خودم رسیدم تا بعد ظهر شد من رفتم سمت خونشون درو باز کرد رفتم تو وای چی داشتم میدیدم یه فرشته ارایش کرده بود موهاش اتو کشیده بود صاف صاف تاب شلوارک سکسی پوشیده بود سریع بقلش کردم یه لب ازش گرفتم بدش رفتیم نشستیم رو مبل یکم خوراکی اورد خوردیم و فیلم عاشقانه گذاشته بودیم داشتیم میدیدیم کم کم من دستمو بردم سمت کونش مالیدمش کونش خیلی نرم بود منو نگا کردو گفت بیا بریم اتاق مامانم اینا رو تخت بغلش کردم رفتیم تو اتاق انداختمش رو تخت لب گرفتیم کم کم لختش کردم شروع کردم به خوردن مه مه هاش زیاد بزرگ نبود ولی خیلی خوش فرم بود بدش کم کم امدم پاین شکمشو لیس میزدم داشت از لذت میمرد و هی می کوفت کسمو بخور منم رفتم سراغ کسش توپولو سفید بدون حتی یک دونه مو رو بدنش شروع کردم به خوردن کوسش کاملا کسش خیس بود دستشو گذاشته بود رو سرم همش فشار میاد به کوسش خوردن کسشو تموم کردم رفتم سراغ پاهاش من عاشق خوردن پام عاشق پایه زنام خو پاهاشو داشتم میخوردم اونم داشت کلی حال میکرد ناله میکرد همش قربون صدقم میرفت منم دوباره رفتم سراغ کسش انقد خوردم تا ارضا شد بدش شلوارمو در آوردم و کیرمو گرفتم جلو صورتش کیرم 17 سانته شروع کرد به ساک زدن بلد نبود همش دندون میزد ولی خوب بازم حال میداد بدش گفتم بگرده زیر شکمش یه بالش گذاشتم کونشو اوردم بالا کله کیرمو خیس کردم اروم اروم کردم تو کونش اول نمیرفت بالاخره کله کیرم رفت دردش گرفته بود ولی میگفت ادامه بده باز کیرمو داخل تر کردم چند دقیقه موندم تا جا باز کنه بدش شروع کردم به کردن صدایه دادش کل خونه رو برداشته بود ولی میگفت بکن بکن من با این حرفاش حشری میشدم محکم تر میکردمش تا این که بعد 15 دقیقه احساس کردم ابم داره میاد بهش گفتم کجا بریزم گفت بریز توش منم ریختم تو کونش هر دوتامون بی حال شده بودیم دو سه ساعتی همونجوری بقل هم خوابیدیم بدش بیدار شدیم رفتیم حموم و خودمونو تمیز کردیم هر دوتامون خیلی خوشحال بودیم تو اون یه هفته ایی که مامانش اینا نبودن من هروز باهم سکس داشتیم و بد امدن مامانش اینا هر موقعیتی پیش میومد سکس میکردیم هنوزم باهمیم باهم سکس داریم همو خیلی دوست داریم میخوایم. باهم ازدواج کنیم.
ایشالا شما هم به عشفتون برسید
دیگه خوب یا بد ببخشید اولین بارم بود داستان مینوشتم مشکلی بود شرمنده
#پایان