بانوی فصل درختان سارپوش مهتاب پنجرههای غبارپوش بانوی آبی آبان و آسمان ای پرحرارت سرد بهارپوش زیبای تارک دنیای بیحصار اعجاز صومعههای حصارپوش روح شرابی و قانون مستها ای بی تو خُم، خفقانی خمارپوش دیدی که رفتنت از شهر شعر من یعنی غروب زمینی مزار پوش پر میدهی که مرا در قفس کنی ای جبر گاه به گاه اختیارپوش آوارهام که تو عریان کنی مرا آری منم شبح انتظارپوش زنده نام #افشین_یداللهی @ghazalvare 118 views06:03