Get Mystery Box with random crypto!

- راستی تو دخترت چکاره اس مگه؟ ازین پزشک عمومی ها که دیده اوضا | زرافه بزرگوار

- راستی تو دخترت چکاره اس مگه؟ ازین پزشک عمومی ها که دیده اوضاع کاسبی تخمیه و یه برد زیبایی کسشر گرفته و الان داره پول پارو میکنه؟
- نه بابا، سالن‌کاره، تو این آرایشگر زنونه ها که از میکرو بیلدینگ و لیزر فول بادی تا رفع سیاهی کوچه با تیرچراغ برق انجام میدن.
- آها پس وضعش خوبه
- آره، چون شوهرش هم تو کار رمزارزه. یعنی ازین شت کوین ها تو اینستاگرام تبلیغ میکنه. و پانزی و این صحبتا. یه رفیق داره به نام آدام مرادی که محمد جرجندی بهش پرداخته و زرافه هم یه بار ریش پروفسوریشو مسخره کرده. ولی خب، به قول همین یارو که تو داستانش زندگی میکنی
- منظورت "محمد بن محمد بن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی" مشهور به "جلال‌الدین محمد بلخی" یا همون چیزی که دختران کم عقل و پسران کم‌تستوسترون بهش میگن: "مولانایِ جان " هستش؟
- آره همون. ولی اسم کاملش شبیه فرازی از دعای ندبه‌اس. متأسفم برات که تو با روحیه سکس ادونچر گونه‌ات مجبوری تو داستان اون زندگی کنی و بعدها به مدد زرافه بزرگوار از گور برخیزی. آره به قول همون ملای رومی، تا که احمق باقی است اندر جهان، مرد مفلس کی شود محتاج نان؟ لذا کماکان کاسبیش خوبه.
- گفتی فردیس اند ها؟ با این مشخصات که تو گفتی حدس می‌زنم تو دکور خونه‌شون چند تا بطری مشروب خالی گذاشتن و شوهرش هم تو اینستاگرامش چند تا پست قدیمی داره، زمان زید بودن با دخترت داره که قلیون میکشه و علامت v رو به دوربین نشون میده با انگشتان خپل پُرمو. و با توجه به همه اینا احتمال میدم بعدش هم بخوان مهاجرت کنن ترکیه، ها؟
- یور گاد دم رایت لیتل اسلات. دارن کاراشونو برا مهاجرت به ترکیه انجام میدن.
- اوکی گرفتم. پس این ایده که تورو بندازن تو کدو و قل ات بدن ایده اونا بود؟ نگفتن اینجوری پس از طی مسافت ده متر به دلیل تکانه های وارده، تبدیل به کتلت میشی تا برسی خونه؟ و حتی روزنامه هام دیگه نمیتونن خبرت رو کار کنن چون تیتر "کتلت شدن یک پیرزن داخل کدو" یه سری کلیدواژه سیاسی توش هس که ممکنه منجر به بسته شدن روزنامه شه؟
- اولا که ریدم تو روزنامه‌نگاری تو ایران، امیدوارم همه شون بسته شن که خودشون منبع فساد و ارتشاء اند و نبودشون بهتره. ضمنا نه ایده خودم بود.
- ایده خودت؟
- آره شوهر دخترم وقتی از آرایشگاه برگشتم منو دید با پساتین برآمده و باسن برجسته و پروتز گونه، یه نگاه هیزی بهم انداخت و به دخترم گفت خب اینجوری شده مامانت، آزارگران خیابانی حق دارن. این جیگری که مامان‌جون شده منم دوست دارم بخورمش.
- و بعد احتمالا یه مثال نزد مبنی بر اینکه زن کبابه و مادرزن نون زیر کباب؟
- اگزکتلی لیتل اسلات، تو از کجا میدونی اینارو؟
جهان‌بینی فردیسی ها دستمه و حتی میدونم که یه شوخی کرد تو مایه های استپ مام و اینا که علاوه بر جقی بودنش نشون دهنده دیدگاه مکتب فردیس به جایگاه خانواده و نقش قربانی در آزار جنسیه. توجه داشته باش که فردیس فراتر از یه جغرافیای خاصه و فردیسی بودن یه مکتبه. جغرافیاش از ملایر تا ملارد گسترده اس و این مکتب. حتی تو قائم‌شهر و اسفراین هم پیروان بسیاری داره. خب ادامه بده اولد پامپکین بچ
- آره دیگه ،بعدش دخترم گفت با این حجم از برآمدگی ها و برای جلوگیری از ایجاد مزاحمت خیابانی بهترین کار پوشش اسلامیه. رفت چادر عربیش رو آورد سرم کردم دیدیم نه، باز جنسیت ام معلومه زیرش. نهایتا شوهرش گفت نه اینو باید کرد تو کارتون یخچال ساید بای ساید که کسی نخواد دوباره مزاحمش شه.
- دتس تیپیکال فردیسین آیدیا
- آره دیگه بعد رفت کارتون جهیزیه یخچال دخترمو از انباری آورد منو کردن توش و باز دیدیم نه. من مخالفت کردم و گفتم این کاملا کالایی کردن زنانه. علاوه بر اون استحکام لازم رو نداره و نمیتونه بازدارندگی برای آزارگران جنسی ایجاد کنه. لذا ایده کدو رو دادم که هم ارگنیکه هم به نوعی ایده بازگشت انسان به طبیعت توشه. تا اینکه قل خوردم و رسیدم اینجا.



#قصه_های_نیشدار_برای_بچه_های_ریشدار
#کنیزک_و_کیرخر

@giraffe_the_bozorgavar