Get Mystery Box with random crypto!

روشن است که ما سخت نیازمند معناییم و در فقدانش بسیار آشفته. فر | مرکز مشاوره گفتمان

روشن است که ما سخت نیازمند معناییم و در فقدانش بسیار آشفته. فرد هدفی را می‌یابد و در همه عمر گران‌مایه به آن می‌آویزد. ولی وقتی فرد به یاد داشته باشد هدفش را خود آفریده، ناراحتی‌اش تسکین نمی‌یابد. (فرانکل اعتقاد به معانی خودساخته یا «ابداع شده» زندگی را مثل بالا رفتن مرتاض از طنابی می‌بیند که خود او به هوا افکنده است.)

بسیار آرامش‌بخش‌تر است که معتقد باشیم معنا «جایی» وجود داشته و ما کشفش کرده‌ایم. ویکتور فرانکل تاکید می‌کند: «معنا چیزیست که قصد و منظور یک موقعیت را مشخص می‌کند و پرسشی را درمی‌افکند که طالب پاسخ است... برای هر مشکل تنها یک راه‌حل وجود دارد که همان معنای حقیقی آن است.»

(۱) او موضع سارتر را که می‌گوید یکی از مسئولیت‌های آزاد بودن این است که فرد باید خود معنا بیافریند، زیر سوال می‌برد. فرانکل در سراسر نوشته‌هایش تاکید می‌کند که: «معنا را باید یافت نه آنکه بخشید.»

(۲) موضع فرانکل بنیانی مذهبی دارد و بر این فرض استوار شده که خدایی هست و معنایی برای هر یک از ما مقدر کرده تا آن را بیابیم و محقق سازیم. فرانکل اصرار دارد با اینکه نمی‌توانیم معنا را تمام و کمال درک کنیم، باید مومنانه بپذیریم الگویی یکپارچه برای زندگی و هدفی برای رنج انسانی وجود دارد. همان‌طور که حیوان آزمایشگاهی دلیل دردسرهایی را که برایش ایجاد می‌شود نمی‌داند، انسا‌ن‌ها هم نمی‌توانند معنای رنج‌هایشان را درک کنند زیرا در ابعادی ورای درک آنان جای دارد.

با این حال، باید دید آنچه پایه این استدلال قرار گرفته، قابل دفاع است؟ اصلا اگر خدایی هم باشد، چرا باید از این قانون تبعیت کند که هدفی برای زندگی و مهم‌تر از آن، هدفی برای هر یک از ما قرار دهد. فراموش نکنیم که این انسان است که ذهنش درگیر هدف است نه خدا.

اروین یالوم
از کتاب روان‌درمانی اگزیستانسیال
ترجمه سپیده حبیب