Get Mystery Box with random crypto!

مستندنگاری ماجراهای من و سیاست علی گودرزیان ع پایدار بخش ۳۸ م | چکامه های نامیرا(شعرها و دست نوشته های علی گودرزیان ع پایدار)

مستندنگاری
ماجراهای من و سیاست
علی گودرزیان ع پایدار
بخش ۳۸ مجلس پنجم -خرم آباد(۱)


سال آخر مجلس چهارم افراد زیادی در خرم آباد داو، طلبیدند، نورمحمد فردی بیرانوند، اکبرفرید، فتح اله حسنوند، عبدالرضا سپهوند، سید محمدصالح طاهری، کوروش فولادی، ماشاله حیدری مقدم، عبدالرحیم بهاروند و چندین تن دیگر از مدعیان همه به نوعی خود را به مردم معرفی کرده بودند و هوادارانشان سنگشان را در محافل، به سینه می زدند.

مهندس عبدالرضا سپهوند مدیرکل صنایع لرستان بود. از نیروهای نزدیک به تفکر خط امامی ها اما با هر دو طیف سر و سِرّی هم داشت.
هم با امام جمعه ی وقت میانه ی خوبی داشت هم با قَدَرقدرتِ رد یا تایید صلاحیت ها در دو دهه ی اول انقلاب آشیخ محمدرضا عباسی فرد طرح دوستی داشت و هم البته خود را در شمار نیروهای خط امامی یا چپ سنتی خرم آباد به حساب می آورد و برای کاندیدا شدن از تک تک آنان اجازه ی ورود خواست.

عبدالرضا سپهوند آدم زرنگ و هوشیاری بود و برای همین تایید صلاحیت او قطعی بود و طی چند نشست که با نیروهای خط امامی خرم آباد داشت، گزینه ی نخست آنان شد اما او اصرار داشت که تک گزینه باشد هرچند جریان در این باره مستقل عمل نمود و با گزینه ی دوم هم، صحبت و قرار و مدار گذاشت.

فتح اله حسنوند از معلمان خوش برخورد و خوش چهره ی جوان بود که پا به این عرصه گذاشته بود. او نخستین بار در مجلس چهارم ابراز وجود کرد حسنوند می گوید:"در مجلس چهارم نام نویسی کردم اما نامم را نخواندند یعنی با ادبیات سیاسی بگویم "احراز هویت" نشده بودم. رفتم اعتراض کنم در فرمانداری به من گفتند: برای شما هنوز زود است کاندیدا شوید! من پیش دادستان وقت مغیثی رفتم و او هم گفت: تا این بزرگان هستند شما فعلن نوبتتان نیامده است" فتح اله حسنوند در مجلس پنجم اما احراز هویت شد و نامش در شمار کاندیداتورها آمد.

در این میان نام و آوازه ی ماشااله حیدری مقدم از همه ی مدعیان بیشتر بود. او در مجلس سوم، خوش درخشیده بود و ایلات لرستان از او مردم نوازی دیده بودند و در مجلس چهارم درحالی که داشت نبض شهر خرم آباد را در دست می گرفت، ناگهان قلع و قمع شد و مُهرِ مِهرآفرین ردصلاحیت را بر پیشانی اش زدند و حالا در آستانه ی مجلس پنجم به امید تاییدصلاحیت پا به عرصه گذاشته بود و انتخابات مجلس پنجم در خرم آباد "آنِ" حیدری مقدم بود...!

دکتر عبدالرحیم بهاروند هم از هند برگشته بود. دکترای فیزیک خود را از کشور هند گرفته بود. یادم هست زندگی نامه ی ایشان را که می خواندم، دقیق هشت سالی که ما مشغول جنگ و دفاع از کشور بودیم ایشان مشغول تحصیل در هند بود.
او هم جوان بود تازه پا به میدان انتخابات گذاشته بود. هنوز جامعه بر مدار ارزش های علمی و انقلابی و کارآمدی می چرخید و طایفه گرایی باب نشده بود برای همین بهاروند با این که کاندیدای پایین شهر بود اما به سختی توانست خود را به مرز کاندیداهای مطرح بکشاند!

کوروش فولادی اما پدیده ی شهر بود او شخصیتی چند وجهی داشت نخستین کسی بود که روی رای شهر و یا به تعبیری "بچون شهر" تحلیل داشت و مدیریت کرد تا خود را به مرحله ی دوم انتخابات برساند.
ادبیات گفتاری او در مرحله نخست انتخابات، دستمایه ی طنازان شهر قرار گرفت او از ظرفیت زبان لری خوب استفاده کرد تا خود را در زمانی کوتاه به مخاطبان خاصش معرفی کند و موفق هم شد اما در دور دوم صد و هشتاد درجه گفتمان ایشان تغییر کرد و توانست آرا سلبی ناشی از فضای موجود را جذب کند.

دکتراکبرفرید و سید محمد صالح طاهری هم آمدند اما حضورشان چنان کمرنگ و بی اثر بود که کسی آنان را برای مجلس پنجم جدی نگرفت و به سختی تا پایان مرحله ی اول انتخابات دوام آوردند و از گردونه ی رقابت، بی صدا و در سکوت حذف شدند.

نورمحمد فردی بیرانوند هم به پشتوانه ی مردمی ثابت قدم و یکرنگ به میدان آمده بود. فردی بیرانوند بعدها چهره ای همیشه ثابت در میان کاندیداتورهای مجلس خرم آباد شد.
یاران او عین گارد جاویدان هخامنشیان از بیست هزار نفر در سخت ترین روزها کمتر نمی شدند. من از فردی بیرانوند زیاد می دانم او مردی ویژه است و در بزنگاهی ویژه به این مرد، خواهم پرداخت.

انتخابات مجلس پنجم جنگ تمام عیار نیروهای تکنوکرات دولت دوم هاشمی (کارگزاران) به تنهایی بدون حضور آشکار و علنی مجمع روحانیون مبارز و نیروهای چپ سنتی با تشکل های اسلامی همسو شامل:"جمعیت مؤتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین، جامعه زینب، جامعه اسلامی پزشکان ایران، جامعه اسلامی کارگران، جامعه انجمن‌های اسلامی بازار و اصناف، جامعه اسلامی دانشگاهیان ایران، جامعه اسلامی دانشجویان، جامعه اسلامی فرهنگیان" بود.

جنگ قدرت و زورآزمایی خودی ها بود. طنابی که یک سر آن به دست باهنر و اهالی جناح راست سنتی و سر دیگر آن به دست نجفی و کرباسچی و محمد هاشمی در کارگزاران بود...

ادامه دارد
@goodarziyan96