Get Mystery Box with random crypto!

ادامه ... 'من هر آنچه را که تو بدان هنر می گویی، که معمولا ب | گرجیف

ادامه ...


"من هر آنچه را که تو بدان هنر می گویی، که معمولا بازآفرینی های مکانیکی صرف، تقلید از طبیعت یا از دیگران یا خیالپردازی صرف یا کوششی برای نوآور بودن اند، هنر نمی نامم. هنر واقعی چیزی کاملا متفاوت است. در میان آثار هنری، به ویژه آثار هنر باستانی، با چیزهای زیادی برخورد می کنی که نمی توانی توضیح دهی و این آثار چیز خاصی دارند که نمی توانی آن را در آثار هنری مدرن حس کنی. اما از آنجا که این تفاوت را بازنمی شناسی، به زودی فراموشش می کنی و به اینکه همه چیز را یک نوع هنر بپنداری، ادامه می دهی. و با این حال، تفاوت عظیمی میان تلقی تو از هنر و آنچه مد نظر مـن اسـت، وجـود دارد. در هنر نو همه چیز ذهنی subjective است _ درک و دریافت هنرمند از این یا آن حس است؛ قالبهایی است که می کوشد حس های خود را در چارچوب آنها بیان کند و درک و دریافت این قالبهـا توسط دیگران است.
هنرمندی می تواند از یک پدیده واحد یک چیز حس کند و هنرمندی دیگر، چیـزی کاملا متفاوت را. غروب آفتاب می تواند در هنرمندی، احساس شادی برانگیزاند و در هنرمندی دیگر، احساس اندوه. ممکن است دو هنرمند سخت بکوشند درک و دریافت های یکسانی را با روش های کاملا متفاوت و در قالب های متفاوت _ بسته به آموزشی که دیده اند یا بر خلاف آن _ بیان کنند؛ یا درک و دریافت های متفاوت را در قالب های یکسان. و تماشاگران، شنوندگان یا خوانندگان چیزی را که هنرمند می خواسته انتقال دهـد يـا احساس کرده، درک و دریافت نکنند، بلکه از راه تداعی، چیزی را احساس کنند که قالب هایی که هنرمند برای بیان حس هایش استفاده کرده، به وجود آورده است. همـه چیز ذهنی و همه چیز تصادفی است، یعنی بر تداعی هـای تصادفی _ یعنی بر تاثیرات هنرمند و "آفرینش"اش (روی کلمـه آفرینش تاكيـد داشت) "درک و دریافت های تماشاگران، شنوندگان یا خوانندگان استوار
است."


ادامه دارد ...

آسپنسکی
در جستجوی معجزه آسا
ص 62

کانال گرجیف
@Gordjief