داشتم تو خیابونای قدیمی میگشتم و به این فکر میکردم که من چندی | 𝙃's
داشتم تو خیابونای قدیمی میگشتم و به این فکر میکردم که من چندین دهه دیر بهدنیا اومدم، شاید هم قبلا یک دور زندگی کردم و دوباره به دنیا اومدم ولی مطمئنم که به این دوره تعلق ندارم. حسی که به ساختمونا، خیابونای سنگفرش شده، غذاخوریا، آهنگا و تیپای قدیمی دارم غیر قابل توصیفه! انگار که این حس و زندگی کردم، پر از خاطرههای فراموش شدست واسم. امیدوارم یک روز همهی این خاطرات رو دوباره به یاد بیارم...