2022-08-10 09:50:42
سرطان، چرخ زندگی و زیست رضایتمندانهیادداشت دکتر هادی خانیکی در شماره ۵٢٧۴ روزنامه اعتماد، چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱
@hadikhaniki
ای همه دریا چه خواهی كردنم
وی همه هستی چه میجویی عدم؟
جوهر است انسان و چرخ او را عرض
جمله فرع و پایهاند و او غرض
مولانا- دفتر پنجم
1) هفدهم مرداد است كه باید باز به «سرطاناندیشی» و «سرطاننویسی» برگردم و از دردها و رنجهای برآمده از آن وادی بپردازم. هفته پیش كه رنج بیماری حاد برادر معلولم از درد سرطان و بیم و امید عمل آن پیشی گرفت، نوشتم: «رنج جهانی میان درد و امید است»، غلبه بر درد دشوار نیست، اما عبور از رنج رهتوشهای دیگر میخواهد: كولهباری از امید و شكیبایی و تلاش برای زندگی.
2) عاشورا را در خانه پشت سر گذاشتم، با هرولهای در دنیای مجازی و توقفهای كوتاه و بلند در گفتمانهای تراژدیك آن، گفتمانهایی كه زیستن را با رنج و سوگ و صبر انسان بودگی به جهان گشوده در برابرت تبدیل میكند. هر جا دنیای واقعی تنگتر و سختتر میشود، پناه بردن به این گفتمانهای سوگمندانه و معرفتافزا و تاثر برآمده از فهم تاریخی آن واقعه، ظرفیت میسازد؛ ظرفیتی معنابخش، امیدآفرین و توانمندساز. وقتی در این گشت و گذار نوستالژیك و مجازی به «حظیره یزد» رسیدم و همنوایی و سوگواران دردآشنا و دغدغهمند یزدی را شنیدم، رنجهای عاشورایی در كنار رنجهای سرطانیام، خاك بر سر زمین نشسته است، لالهها به آسمان رسیده است/ هوا هوای خستگی است/ صدا صدای دلشكستگی. باید فراتر از این رنج بروم و به پناهگانی بزرگتر پناه ببرم؛ میشود به سوگواره مولانا در عزای حسین(ع) رفت و از زبان او شنید كه
پس عزا بر خود كنید ای خفتگان/ زانك بد مرگیست این خواب گران
بر دل و دین خرابت نوحه كن/ كه نمیبیند جز این خاك كهن
ادامهی یادداشت در INSTANT VIEW
635 viewsedited 06:50