2022-07-13 06:56:05
از جهانهای موازی؛ در نکوهش روزنامه نگاری مسئله گریز
یادداشت دکتر هادی خانیکی در شماره ٢٨١۵٩ روزنامه اطلاعات | چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۱
@hadikhaniki
خواندن بی درد از افسردگی است
خواندن با درد از دلبردگی است
(مولانا)
۱٫ هنوز از جهان موازی که هرزمان با آنها مواجه بوده ایم یا روبه رو می شویم، در جهان روزنامه نگاری مانده ام، جهانی که به آن در سال های نخست انقلاب پرتاب شدم اما با بیم و امید در آن زیستم و هنوز هم حتی در همین جهان زیست سرطانی به آن دلبسته ام. من نه هیچگاه از زیسته های پرفراز و نشیب گذشته ام، مستقلا چیزی ننوشتم و حال هم چنانکه پیشتر در همین ستون نوشته ام قصد خاطره نویسی ندارم، اما به تجربه دریافته ام که باید به گذشته و حال و آینده جامعه خویش از سر دغدغه و درد نگریست و جای خود را نیز در آن میانه یافت؛ نه با ذهنیتی پسینی به سوی زیسته ها و مسائل پیشین رفت و نه با نگاهی پیشینی به حال و آینده پرداخت. جهان زیست روزنامه نگاری و تجربه هایش به این نوع تأمل و تفکر کمک میکند: خوانشِ از سرِ دردِ زندگی و کنش های دیروز و امروز٫
من این هفته در بیمارستان نیستم؛ کمتر در اندیشه رنج و درد تنم و بیشتر به فکر دردها و رنج های قدیم و جدید وطن. به هررو هرچه را پیش روی جامعه و مردم و میهن ماست باید دردمندانه ببینیم و دردمندانه بشنویم و دردمندانه بخوانیم.
۲٫ روزنامه نگاری از آنرو که با جامعه سرو کار دارد، همواره در معرض انتظارهای طبیعی و غیرطبیعی برای گشودن گره های فروبسته اجتماع بوده و هست. این انتظار در جوامعی نظیر ما که به اعتبار پیچیدگی و درهمتنیدگی شرایط در حال گذار، مسأله دارتر و مسأله خیزترند، بیشتر و فزاینده تر بوده و هست.
در چنین موقعیتی معمولا فایده دانش یا فن روزنامه نگاری با نحوه و توان ورود علمی و حرفه ای به دایره مسائل مبتلابه جامعه و کمک به حل آن ها سنجیده می شود. از همین جاست که همان پرسش دیرپای نظری و عملی، فراروی کنشگران ارتباطی، اعم از روزنامه نگاران یا دست اندرکاران رسانه های دیگر قرار میگیرد: مسأله یا مسائل بنیادین جامعه ایرانی چیست و چگونه ارتباط شناسان و ارتباطگران در برابر آن ها نظرورزی و نظرآزمایی و کنشگری میکنند؟
در این رویکرد نقطه ورود جهان ارتباطی به نوآوری علمی و راهگشایی عمل، «مسألهمحوری» آن است. اما به نظر می رسد این امر در ایران به دلیل درهمتنیدگی و پیچیدگی «مسائل اجتماعی» و دشواری های ورود به آن ها، با موانع فراوانی رو بهرو باشد. در اینجا همان ضعف جهان دانش و دانشگاه به جهان رسانه و ارتباطات تسری می یابد: گاه تبیین این مسائل با تقلیلگرایی به توصیف های تکعاملی (درون یا بیرونی) فروکاسته می شود و گاه با کل گرایی از طبقه بندی های ملموس و عینی دور می گردد. نتیجه آن شده است که دو دسته از مسائل اجتماعی در جهان روزنامه نگاری دیر وارد شوند: نخست برخی مسائل مزمن و دیرپای جامعه که عواملی چون «ضعف ذهنیت و حافظه تاریخی»، «ناپیوستگی سنت های تجربی» و «کم توجهی به دانش نظری» کمتر گذاشته اند این قبیل مسایل به صورت عملی، جامع، مستمر و انتقادی در حوزه نظریه پردازی موضوعیت یابند. دوم، بعضی مسائل نو و پیچیده اجتماعی که عمدتا متأثر از«تحولات پرشتاب جامعه ایرانی و جهان جدید»، «ورود به عصر اطلاعات و جامعه شبکه ای» و «درهمفشردگی زمان، مکان و فضا»یند، اما متغیرهایی نظیر «نگاه به پدیده های جدید در همان پارادایم های قدیم»، «تداخل و درهمتنیدگی مسائل دوران گذار» و «چندپارگی دانش اجتماعی و علوم ارتباطات» نظریه پردازی ارتباطی و اهتمام به نوآوری های مسألهمحور را در جهان روزنامه نگاری دچار اختلال و تأخیر تاریخی کرده است.
https://bit.ly/3ALnB0f
ادامهی یادداشت در INSTANT VIEW
693 views03:56