Get Mystery Box with random crypto!

🌸 همسران خوب 🌸

لوگوی کانال تلگرام hamsaranekhoob — 🌸 همسران خوب 🌸 ه
لوگوی کانال تلگرام hamsaranekhoob — 🌸 همسران خوب 🌸
آدرس کانال: @hamsaranekhoob
دسته بندی ها: مراقبت از کودک
زبان: فارسی
مشترکین: 11.03K
توضیحات از کانال

🌹🍃 یک روانشناس انقلابی 🍃🌹
محسن پوراحمد خمینی
💓 #کارشناس و #مشاور_خانواده
💓 ثبت نام کلاسها
@hamsaranclass
💓 مشاوره #رایگان
@hamsarekhoub
💓 مشاوره #تلفنی
@telhamsaranekhoob
💓 نظرات و پیشنهادات
@Hamsaranekhoub

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 7

2023-02-19 15:19:28 #کمک_آقا_در_منزل

من با همسرم ۶سال ازدواج کردیم
ایشون از همون اول ازدواج به من در کارهای خونه کمک نمیکرد
منم میگفتم اشکالی نداره دست تنها خودم میتونم انجام بدم
اما شرایط الان فرق کرده من یک بچه یکساله دادم توقع دارم همسرم تو کارهای خونه بهم کمک کنه اما ایشون میگه من بیرون کار کردم
و خستم هرکی ی وظیفه ای داره (من بیرون شما داخل خونه) هرچی بهش میگم انگار نه انگار چیز دیگه ایشون از مادرش خیلی حرف شنوی داره به نظرتون درست به مادرش بگم که با پسرش صحبت کنه داخل خونه کمکم کنه

پاسخ #مشاور_امین کانال تربیتی همسران خوب سرکار خانم #اصلانی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خدمت شما خواهر گرامی

چه بسا این روحیات همسرتان متاثر از شخصیت و پروسه تربیتشان باشد، این شما هستید که باید تلاش کنید با هنر و سیاست زنانه نوع نگرش ایشان را نسبت به این قضیه عوض کنید.

در گام اول سعی کنید رابطه‌ی خود را با همسرتان تقویت کنید.

اقتدار و احترام ایشان را حفظ کنید.

روحیات مثبتشان را تأیید و تحسین کنید، از کمک های کوچکِ ایشان بسیار تشکر و قدردانی کنید، مثلا اگه شما بچه رو نگه نمیداشتین نمی‌تونستم غذا درست کنم یا به فلان کار واجب برسم و.....
در کارهایی که انجام می دهند حساسیتِ زیادی نشان ندهید و ایراد نگیرید، و اگر درخواستی دارید آمرانه مطرح نکنید لحن خواهشی داشته باشید.

وقتی همسرتان از محل کار به خانه برمیگردند نشان دهید که درک می کنید که خسته هستند، در دقایق و ساعات اولیه شرایطی را فراهم کنید تا کمی استراحت کنند و به آرامش روحی و جسمی برسند سپس درخواست کمک داشته باشید.

در زمان و موقعیت مناسب که پذیرش دارند در مورد شرایط و موقعیت حاضر بصورت منطقی بدون غر زدن یا بحث و جدل کردن با ایشان صحبت یا دردِ دل کنید و جزئیات مسئله را مطرح کنید، نیازِ خود را به کمکِ ایشان اعلام کرده واظهار کنید که شرایط تغییر کرده و توان شما هم محدود هست و حداقل بصورت مقطعی بیشتر نیاز به همکاری ایشان دارید.

اگر رغبتی به صحبت در این زمینه ندارند یا احساس میکنید نمی پذیرند در قالب نامه یِ محبت آمیز ابتدا از زحمات ایشان تشکر کرده و نقاط مثبتشان را ذکر کنید سپس صحبت ها و انتظارات خود را به ایشان انتقال دهید.

در صورتی که بازهم حاضر به همکاری نشدند بدون عصبانیت یا سرزنش کردن یا غر زدن هزینه ای را درخواست کنید تا از افرادِ دیگری که در کارهای خدماتی مشغول هستند در بعضی کارها که نمی رسید استفاده کنید..

در رابطه با مطرح کردن مسئله با مادر همسرتان اولا باید ظرفیت و روحیات ایشان را در نظر بگیرید، اگر به لحاظ منطقی ظرفیت خوبی را داشتند و دلسوز و خیرخواه بودند می توانید کمی در مورد شرایط خود و نیازتان به کمک همسرتان در قالب دردِ دل با ایشان مطرح کنید و بصورت غیرمستقیم از ایشان بخواهید با همسرتان صحبت کنند.

نکته مهم اینکه بهتر است مشکلتان را خودتان با گفتگو کردن حل کنید و به خارج از خلوت دو نفره خود بروز ندهید، چرا که ممکن است زمینه دخالت یا بروز مشکلات دیگر بوجود بیاید و افراد از سر دلسوزی به خود اجازه دهند وارد حریم شما شده و اظهار نظر یا دخالت کنند.

توصیه می شود مجموعه صوتی «هنر مرد بودن» استاد پوراحمد را برای همسرتان و «هنر زن بودن» ایشان را برای خود تهیه و از نکات کاربردی آن جهت کسب مهارتِ بیشتر استفاده کنید.

موفق و سربلند باشید

کانال تربیتی همسران خوب
@hamsaranekhoob
269 viewsZ0l-lr3, 12:19
باز کردن / نظر دهید
2023-02-19 15:19:20
راز پیشگیری از ناکامی؛

اگر از همسرت به اندازه ظرفیت و توان او انتظار داری، در زندگی مشترک با کمترین دلخوری و ناکامی مواجه خواهی شد...

#محسن_پوراحمد_خمینی

کانال تربیتی همسران خوب
@hamsaranekhoob
254 viewsZ0l-lr3, 12:19
باز کردن / نظر دهید
2023-02-19 15:18:42 داستان خانه مریم و سعید قسمت ١ اولین روز اسفندماه است؛ مریم خیلی آروم و بی صدا لای در اتاقو باز کرد. نگاهی جستجوگرانه انداخت. سعید هنوز خواب بود. تازه ده دقیقه از شش صبح گذشته بود. اما اگه بیدارش نمی کرد، کم کم نمازش قضا می شد. مریم به عادت هر روزه ش از…
309 viewsZ0l-lr3, 12:18
باز کردن / نظر دهید
2023-02-18 19:36:48
از این آدم های بیمار و مریض و ظالم هم داریم متاسفانه...

قسمت سی اُم

جلسه پرسش و پاسخ مهارت های ارتباطی زوجین (قم، مسجد و حسینیه بقیة الله عج)

محسن پوراحمد خمینی، روان‌شناس

#ادامه_دارد...

کانال تربیتی همسران خوب
@hamsaranekhoob
551 viewsZ0l-lr3, 16:36
باز کردن / نظر دهید
2023-02-18 19:36:37 #محبت_کلامی_به_کودک

پاسخ استاد پوراحمد

#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی

#زن همانند گل است
@hamsaranekhoob
542 viewsZ0l-lr3, 16:36
باز کردن / نظر دهید
2023-02-18 19:36:31 #محبت_کلامی_به_کودک

سلام و خداقوت .استاد برادری دارم ۸ ساله ، چهار سال پیش وقتی دختر خالم به دنیا اومد داداشم شروع کرد مثل بچه گریه کردن و ادای بچه در آوردن تا الان که پسر خالم به دنیا اومده این کاراشو بیش تر کرده مدام خودش رو بچه می کنه نازشم می کشیم بدتر میشه بهشم می گیم ما تو رو ۸ ساله دوست داریم گریشو بیش تر می کنه الان بهتر شده قبلنا می گفت من بچه بودم منو بیش تر دوست داشتین ؟ یا می گفت من بچه بودم چی کارا می کردم . اداهای بچه گونش توی اعصابم می افته دوست دارم بزرگ بشه مسئولیت پذیر باشه

پاسخ استاد پوراحمد

#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی

#زن همانند گل است
@hamsaranekhoob
476 viewsZ0l-lr3, 16:36
باز کردن / نظر دهید
2023-02-18 12:23:26 داستان خانه مریم و سعید
قسمت ١

اولین روز اسفندماه است؛ مریم خیلی آروم و بی صدا لای در اتاقو باز کرد. نگاهی جستجوگرانه انداخت. سعید هنوز خواب بود. تازه ده دقیقه از شش صبح گذشته بود. اما اگه بیدارش نمی کرد، کم کم نمازش قضا می شد. مریم به عادت هر روزه ش از حدودای پنج و نیم صبح بیدار بود. ساعتی به نماز و خلوت با معبود، روانشو طراوتی میده. این براش به منزله ی گرفتن جان تازه است. باعث میشه برای انجام امورات روزانه سرحال و سرشار از شادابی باشه. بعد هم صبحانه آماده میکنه. بعد از اونم نوبت بیدار کردن سعید و بچه هاست.
در رو با دستش هل داد و کامل باز کرد. رفت سمت پنجره و پرده ها رو کنار زد. شاید اندک روشنایی قبل از سپیده سرک بشه توی اتاق و کمک کنه سعید زودتر بیدار بشه. رفت سمت تخت. نشست کنار سعید. انگشتاش رو برد لای موهای سعید و نوازشش کرد. با صدایی نجواگونه و لبریز از محبت همراه با همون لبخند همیشگی، سعید رو صدا کرد:
_ آقا سعید کم کمک هوا داره روشن میشه. سعید جان نمازت قضا نشه. بعد هم با انگشت سبابه ش گونه های او رو نوازش کرد و با محبت گونه سعید رو بوسید.
سعید به سختی چشماشو باز کرد. هنوز منگ خواب بود. هیچ چیز غیر از وقت نماز نمی تونست باعث بیدار شدنش بشه. دیروز تا دیر وقت سر کار بوده و حسابی خسته شده بود. بالاخره چشماشو کامل باز کرد. با انگشتاش کمی چشماشو مالید. لبش به خنده ای کم جان ولی دلبرانه باز شد. این قسم خنده ش مخصوص مریم بود ولاغیر.
_ سلام. صبح بخیر. مریم گوشتو بیار جلو.
مریم سرشو آورد نزدیک دهن سعید ببینه چی میخواد بگه.
سعید جستی زد و فرصت رو قاپید و گونه ی چپ مریم رو یه بوس جانانه کرد.
_ دیشب اینقدر خسته بودم اصلاً نفهمیدم کی خوابم برد.
بعدم آروم گونه ی راست مریم رو بوسید و گفت:
_ یکیش برای صبح و یکیشم قضای دیشب.
مریم خنده ش گرفت. پیشونی سعید رو بوسید. بلند شد بره آشپزخونه. از اتاق که می رفت بیرون گفت:
_ حالا پاشو نمازتو بخون که مجبور نشی قضای اونم به جا بیاری. بعد هم ریز خندید.
رفت از روی کابینت سفره رو برداشت. آورد وسط اتاق پهن کرد. مربای هویج خونگی که خودش درست می کنه غذای مورد علاقه ی خاص بچه هاست.
مریم رفت تا بچه ها رو بیدار کنه. علی و فاطمه رو. چون میرن مدرسه. اما محمد و میثم رو میذاره تا کمی بیشتر بخوابن. علی و فاطمه هم حدودای شش و بیست دقیقه دیگه بیدار میشن. مریم خیلی آروم دستشو به نوازش بر سر اون ها میکشه و با چند بوسه آروم و پر لطافت نجواکنان صداشون میزنه.
_ اول کی میره دست شویی و دست و روشو میشوره؟
خب یه کم هم شیطنت میکنه و از حس رقابت بین علی و فاطمه بهره می بره. هر چند علی و فاطمه پنج سال فاصله سنی دارند اما چون پشت سر هم هستن یه حس رقابت دارن. مامان و بابا هم اینو خوب میدونن.
علی دفعه قبل دیر جنبیده و فاطمه زودتر از او رفته بود. برای اینکه این بارم کلاه سرش نره از جا پرید و دوید سمت دستشویی.
نماز بابا تموم شد. سجاده رو تا زد گذاشت روی کمد. اومد پیش بچه ها. هر بار که بچه ها رو می بینه انگار بار اولشه. فقط قربون صدقه ست که از دهنش میریزه. کار هر روز و هر لحظه شه.
علی تازه دست و روش رو شسته و برگشته بود.
_سلام پسرِ بابا. خوب خوابیدی بابایی؟ صبح قشنگت بخیر.
_ سلام بابا. صبح بخیر.
علی تازه دوازده سالش شده. مدتیه نمازشو میخونه. البته کمی دست و پا شکسته. مامان و بابا حساسیت نشون نمیدن. سعی می کنند از راه تشویق و تحسین بچه ها رو برای یادگرفتن هر کار خوبی ترغیب کنند.
فاطمه هم اومد. بابا رو کرد بهش و گفت:
_ به به خوشگل ترین دختر دنیا هم که بیدار شده. چقدر دخترم خوشگل تر شده حالا که دست و روش رو شسته.
مامان سفره رو چید. سعید رو صدازد. با آوایی که بیشتر یک تمنا باشه تا امر یا سفارش.
_ آقا سعید بیزحمت نون رو بیار بذار تو سفره و بیا صبحانه. علی! فاطمه! شمام بیایید صبحانه.
تا علی و فاطمه نمازشون رو بخونن دیگه هوا کاملاً روشن شده بود. اما سعید و مریم هیچ واکنشی نشون ندادند. هنوز بچه ها به سن تکلیف نرسیدن. کم کم و به مرور باید قضیه براشون جا بیفته.

ادامه‌ دارد...

نویسنده: محسن پوراحمد خمینی

کانال تربیتی همسران خوب
@hamsaranekhoob
775 viewsZ0l-lr3, 09:23
باز کردن / نظر دهید
2023-02-18 12:21:16
گفت: فلانی من یکبار در عمرم این کار رو کردم و داخل مترو با یک خانمی صحبت کردم...

قسمت بیست و نهم

جلسه پرسش و پاسخ مهارت های ارتباطی زوجین (قم، مسجد و حسینیه بقیة الله عج)

محسن پوراحمد خمینی، روان‌شناس

#ادامه_دارد...

کانال تربیتی همسران خوب
@hamsaranekhoob
687 viewsZ0l-lr3, 09:21
باز کردن / نظر دهید
2023-02-18 12:21:08 #فیلم_غیراخلاقی_دیدن_شوهر

پاسخ استاد پوراحمد

#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی

#زن همانند گل است
@hamsaranekhoob
682 viewsZ0l-lr3, 09:21
باز کردن / نظر دهید
2023-02-18 12:21:03 #فیلم_غیراخلاقی_دیدن_شوهر

سلام آقای پوراحمد، من خانمی هستم 25 ساله که دوساله ازدواج کردم. همسرم دائما درحال ديدن فيلم مستهجن و پورن هستش. من هرکاری برای ايشون انجام ميدم تا ازنظر جسمی و روحی ارضابشن ولی بی فايده هست هربار قول ميدن ولی دوباره تکرار ميشه
با آرامش بهشون توضيح دادم که اين فيلما چقد مضر برای زندگيمون ولی…
جديدا وقتی فيلمايی که دانلودکرده رو نشون ميدم باوجود اينکه تاريخ وساعت داره انکار ميکنه که من دانلودنکردم نميدونم ازکجا اومده، خسته شدم. کمکم کنيد. ممنون از شما و کانال خوبتون.

پاسخ استاد پوراحمد

#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی

#زن همانند گل است
@hamsaranekhoob
660 viewsZ0l-lr3, 09:21
باز کردن / نظر دهید