Get Mystery Box with random crypto!

به جز در اربعین و بین زنان عراقی و بعضی زنان سالخوردهٔ ایرانی | حرف اضافه

به جز در اربعین و بین زنان عراقی و بعضی زنان سالخوردهٔ ایرانی امروز برای اولین بار در قم خانم چادریِ سیگاری دیدم. جوان بود و چادر عربی داشت. انگار از مؤسسه‌ای آموزشی می‌آمد بیرون و کیف لپ‌تاپ دست چپش بود و سیگار دست راستش. قایمش کرده بود توی مشتش. یک لحظه که پک زد، قرمزی‌اش را در هوای تاریک دم مغرب دیدم. قبل از این‌که سیگار را عریان کند برگشت پشت سرش را نگاه کرد. شاید پی نبودن آشنایی می‌گشت. شاید شرم داشت. نمی‌دانم. زبان بدنش می‌گفت تازه کار است. آن لحظه اولین چیزی که به ذهنم آمد شدت وابستگی بود. و از خودم پرسیدم یعنی نتوانسته کمی صبر کند تا در شرایط بهتری این اتفاق را بدون خجالت برای خودش رقم بزند؟
بعد دیدم همین‌چندثانیه عبورم ورای نگاه جامعه شناسی، چه گفتمان روایی‌ای شد خودش. یاد کتاب سواد روایت افتادم و تفسیر و بیش‌خوانی در روایت.