Get Mystery Box with random crypto!

‍ نامه‌ی لطیف و ادبی یک طلبه به حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی | .:. حجره فقاهت .:.

‍ نامه‌ی لطیف و ادبی یک طلبه به حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی

در اوائل تحصیلم در قم، روزی از تهران به قم با قطار مسافرت می‌کردم و از حسن اتّفاق با مرحوم آقا شیخ ماشاءالله اوحدی اراکی که در زمان مرحوم [آیةالل‍ه] حاج شیخ عبدالکریم حایری (رحمه الله تعالی) در قم به تحصیل مشغول بود و لطایف و بذله‌گویی‌های او در بین طلّاب معروف بوده است،

در قطار ملاقات حاصل و باهم مأنوس شدیم. ایشان کاغذی را که به مرحوم آقای حاج شیخ نوشته بود و یک قطعه فرش از مرحوم آقای حاج شیخ خواسته بود [نشانم داد]...

متن نامه بدین قرار است: به شرف عرض مقدّس محضر عالی می‌رساند:

فرش حقیر، گلیمی است که رشتهٔ استصحاب قسم ثانی و ثالثش نزدیک به انقطاع [است]. خوب است ایجاد احتمالی بشود که علی المبنی گلیم استصحابی از دست نرود.

و دیگرْ فرشِ حقیر، یک طاقه روفرشی است که ابتدای نسجش معلوم نیست. فقط از تاریخش همین قدر معلوم [است] که مدّتی قماط حضرت هابیل بوده؛ دفعهٔ دیگر به شکل تار عنکبوت بیرون آمده، درب غار را گرفته و جای انگشت آن ملعون در وسط روفرشی نمایان [است].

و بعد از آن سه سلسله معلوم نیست از کجا به دست پدر اهل بیت افتاده. به‌هرحال او را به عنوان جهیزیّهٔ منحصره وارد به خانهٔ حقیر نموده. به قدری این عتیقه محترم است که هروقت مهمان محترمی وارد می‌شود، در اتاق انداخته، متأسّفانه مهمان پایین اطاق می‌نشیند.

- علّتش این است که به قدری حاکی از زمین است که گویا همین است. زیرا بعضی اوقات، خود بنده هم اشتباه می‌کنم. بلکه اهل بیت یک دفعه فریاد بلند می‌کند که: روفرشی پدرم و یادگار مرحوم والدم کو؟ آن وقت بعد از دقّت زیاد معلوم می‌شود تارهای ضعیفش مثل رشتهٔ عقیده مردم این زمان روی زمین کشیده!

باری، چون جواهرشناسید، به غیر از امام (علیه السّلام) مشتری برای او پیدا نمی‌شود. لذا این معامله را با آن بزرگوار کرده که عتیقه را برای او خریداری و وجهش را ماه به ماه بپردازید.

- در هرصورت رویی به حضرتت انداخته که فرشی تهیّه بشود، بلکه منضم هم بشود با او روفرشی. متمنّی است که قافیه‌ها را به ماء نافیه جواب ندهید و خصوصیت «ماء» ملغی است!

منابع تمامی مطالب، در آرشیو مجموعه موجود می‌باشد.

همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت

@hojre_feghahat