Get Mystery Box with random crypto!

از کتاب #پری_روز . روبنده‌ای بست و خودش را جای من جا زد آمد بس | حسنا محمدزاده

از کتاب #پری_روز
.
روبنده‌ای بست و خودش را جای من جا زد
آمد بساط عیش و نوشم را براندازد

در شهر می‌گفتند نام کوچکش #عشق است
هر ماه‌رویی پیشِ رویش رنگ می‌بازد

او آمد و #غم یکه‌تاز سرزمینم شد
تا بود بر من تاخت و تا هست می‌تازد

از خانه دلگیرم که شب‌های بلندش را
با کورسوی اشک‌های من می‌آغازد

از کوچه دلگیرم که بی‌احساس و پرچانه‌ست
دائم به تعداد النگوهاش می‌نازد

چون دبّه‌ای خالی‌ست #دنیا، مادرم در آن
با تکّه‌های بغض من ترشی می‌اندازد

یک عمر پایم سست بود و دیر فهمیدم
#صبر است اعجازی که از من کوه می‌سازد

#حسنا_محمدزاده

@hosna_mohamadzade