2022-07-09 21:19:39
دلم در سینماهای بزرگ شهر اِکران شد
کنار گیشههای بیبلیطاش راهبندان شد
دلم با صحنههایی مستند از قلعهای سوزان
به شکل گوی آتش زیر پا افتاد و غلتان شد
تمام کوچههای من - منی که باشتین بودم -
پر از فریادهای بیصدای سربداران شد
فقط چلوارهای هفت متری داشت در بارش
دکانداری که میدانست اینجا مرگ ارزان شد
نبودی زندگی یک شب هُلم داد و زمینم زد
تمام خاطرات زخمیام پخشِ خیابان شد
افاقه کرد امّا قدرت اعجاز لبخندت
مرضهای عجیب و لاعلاج خانه درمان شد
سکانس آخر تنهاییام را عشق بازی کرد
نگاهت نورپرداز و صدایت کارگردان شد
زنی با دستهای سنگیاش در سقف میرقصید
سکانس آخر تنهاییام آیینهبندان شد.
#حسنا_محمدزاده
@hosna_mohamadzade
307 views18:19