تقسیم افراد بشر به دو گروه _ افراد خوب، و گروههایی از ردههای | Hossein Dabbagh حسین دباغ
تقسیم افراد بشر به دو گروه _ افراد خوب، و گروههایی از ردههای پستتر، نژادهای پستتر، فرهنگهای پستتر، افراد فرومایه، ملتها یا طبقههایی که تاریخ محکومشان کرده است _ در تاریخ بشر چیز تازهای است. این کار به نوعی انکار انسانیتِ مشترک است؛ فرضی که هرگونه بشریتی-خواه دینی خواه غیردینی-بر پایهی آن استوار بوده است. این نگرش جدید به افراد بشر اجازه میدهد که به میلیونها همنوع خود همچنون موجوداتی نهچندان بشری بنگرند، و بتوانند آنها را بدون ذرهای ناراحتی وجدان، و بدون هشدار قبلی، قتلعام کنند. چنین رفتاری را معمولاً به بربرها و وحشیها نسبت میدهند _ یعنی افرادی که ذهنیتشان هنوز به مراحل پیش از عقل و خرد تعلق دارد، و این ویژگی مردمی است که در دوران کودکی تمدن بهسر میبرند. این توضیح و تبیین دیگر درست نیست.
بدیهی است که امکان دارد به میزان زیادی از دانش و مهارت علمی، و در واقع، فرهنگی عمومی دست یابیم، ولی با این حال دیگران را، به بهانهی ملت، طبقه یا خود تاریخ، از میان ببریم. اگر این کودکی است، نفرتانگیزترین شکل کندذهنیِ ناشی از کهولت یا کودکی دوم است. انسانها چگونه به چنین راهی افتادهاند؟
آیزایا برلین کتاب «سرشت تلخ بشر»، مقاله «فراز و نشیب وحدت اروپا»، ترجمه لیلا سازگار، انتشارات ققنوس.