Get Mystery Box with random crypto!

انقلاب یک جُرم بسیار ویژه است؛ درحالی که حتی یک رژیم استوار بر | Hossein Dabbagh حسین دباغ

انقلاب یک جُرم بسیار ویژه است؛ درحالی که حتی یک رژیم استوار بر قانون اساسی باید از حقِّ قانونیِ کیفردادنِ نقض‌کنندگان قانونِ خود برخوردار باشد، شاید این قوانین، حتی هنگامی که در فرایندی شایسته تصویب شده‌اند، کمابیش ناعادلانه باشند، یا شاید در نظر گروه چشمگیری از جامعه که این قوانین را آزارنده می‌یابند، ناعادلانه به نظر برسند.

از دیدِ تاریخی، این پرسش که چه هنگام مقاومت و انقلاب موجه‌اند یکی از ژرف‌ترین پرسش‌های سیاسی است. به‌تازگی مسائلی چون نافرمانی مدنی و خودداری آگاهانه از خدمت نظامی، که از آنچه به‌گونه‌ئی گسترده یک جنگ ناعادلانه شمرده می‌شد سرچشمه گرفته است، بسیار آزاردهنده بوده‌اند و هنوز حل‌ناشده بر جای مانده‌اند.
از این‌رو هرچند این توافق وجود دارد که آتش‌زنی، کشتار، و مُثله‌سازی جُرم‌اند، ولی درباره‌ی مقاومت و انقلاب، آن‌گاه که حتی در یک رژیم دموکراتیکِ برخوردار از ساختار و کارکرد کمابیش خوب(در برابر یک جامعه‌ی به‌سامان که در آن، برپایه‌ی تعریف، این مسأله مطرح نمی‌شود) به مسائلی مهم تبدیل می‌شوند، چنین نیست؛ یا به سخنی درست‌تر، این توافق وجود دارد که مقاومت و انقلاب تنها به معنای حقوقیِ ناسازگاری با قانون است که جُرم‌اند، ولی ناسازگار با قانونی که از دیدِ بسا کسان مشروعیت خود را از دست داده است. این‌که هواداری از اندیشه‌ی براندازانه چنان گسترده است که یک مسأله‌ی سیاسی بسیار مهم را پیش می‌نهد، نشانه‌ئی از یک بحران قریب‌الوقوع است که در این درک گروه‌های مهم ریشه دارد که ساختارِ اساسی ناعادلانه و آزارنده است. این یک هشدار است که این گروه‌ها آماده‌ی درآمدن به مراحل تندروی‌اند زیرا که دیگر راه‌های دادخواهی بسته بوده‌اند.
همان‌‌گونه که کالوِن می‌گوید، انقلابیان به‌سادگی فریاد نمی‌کشند «شورش! شورش!» آنان دلیل می‌آورند.

جان رالز
کتاب «لیبرالیسم سیاسی»، درس‌گفتار هشتم: آزادی‌های اساسی و تقدُّمِ آن‌ها، ترجمه‌ی موسی اکرمی، نشر ثالث.

@hossein_dabbagh

https://bit.ly/3o3J2Df