Get Mystery Box with random crypto!

ناعدالتی‌ها در “رابطه” آدمیان با یکدیگر و در “رابطه” دولت‌ها ب | Hossein Dabbagh حسین دباغ

ناعدالتی‌ها در “رابطه” آدمیان با یکدیگر و در “رابطه” دولت‌ها با شهروندان به وجود می‌آیند. ناعدالتی‌ها خاصیتی اینجایی و اکنونی دارند و امری انتزاعی نیستند. به همین جهت، شاید بتوان برای بهبود ناعدالتی‌ها از یک امر اساسی و پایه‌ای آغاز کرد: اینکه سرکوب و خفقان را پایان دهیم. برای درمان ناعدالتی‌ها “ضروری” است که سرکوب پایان بپذیرد حتی اگر “کافی” نباشد. سرکوب اَشکال گوناگون دارد: سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… سرکوب را که پایان دهیم راه برای تنفس یک مشارکت معقول، آزادانه و عادلانه باز می‌شود. چنین مشارکتی از آنجا که بی‌خفقان و مستدل رخ می‌دهد اهمیت اخلاقی پیدا می‌کند.

سرکوب و خفقان و تغلب و سلطه از ارکان مهم ناعدالتی‌ها هستند. هر کجا که رد پای سرکوب پیدا شود پوست عدالت پاره می‌شود و زخم ناعدالتی‌ها چرک و عفونت می‌کند. هر کجا که سرکوب ریشه می‌دواند “دیگری” مجروح می‌شود و “همگان” از آنجا که به مشارکت فراخوانده نمی‌شوند غایب می‌شوند. طُرفه اینکه سرکوب با دموکراسیِ نامطلوب جمع‌پذیر است. با سرکوب می‌توان عده‌ای را به مشارکت فراخواند اما مشارکتی که لزوماً معقول و عادلانه نیست. چنین مشارکتی البته اخلاقی هم نیست. آنچه عدالت را نحیف و رنجور می‌کند سرکوب اقشار گوناگون جامعه است، خصوصاً قشر و طبقه‌ای که متفاوت‌اند و صدایی در جامعه ندارند. اینان چون به مشارکت فراخوانده نمی‌شوند لاجرم گوشه‌ای می‌خزند و گوشه‌گیر می‌شوند.
حافظ درست فهمیده بود که عدالت نسبت وثیقی با پرسیدن حال “مظلومان” دارد و اگر چنین نشود کمیت عدالت لنگ خواهد زد:
عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق
گوشه گیران را ز آسایش طمع باید برید

حسین دباغ
از مقاله‌ی «اولویتِ عدالت بر دموکراسی».


@hossein_dabbagh