2022-05-31 16:00:18
گویند اولین حیوانی که بر سر یک جسد میآید کلاغ است؛
اما این موجودات حیوان نیستند؛ انسانهای پستفطرتیاند که قبل از همه بر سر جسد میرسند و چون انگل از آن تغذیه میکنند.
در ابتدا نمیخواستم به این موضوع اشاره کنم اما گویا انگلها کمتر که هیچ بیشتر هم میشدند. میدانید که در این سه سالی که این گروه را تأسیس کردهایم، اگرچه بازدهیِ زیادی نداشت و همچنین اکنون هم بهدلیل کنکوری بودن بخش عظیمی از اعضا در خموشی ست، سعی شد که هیچ گاه به حواشی و دعواهای بچگانهی اینترنتی ورود نکند. اما اینک چارهای نیست؛ دیگر نمیتوانیم.
تقریبا ۹ اسفند ۱۳۹۹ بود که کار رمان موشوکو تنسی تمام شد. برای آماده کردنش فقط من، و نه ترجمه، شاید بگویم نصف سالی بود که زحمت کشیدم. علاوه بر ویراستن آن، وظیفهی طراحی المانها، آمادهسازی جلد، و صفحهآرایی را نیز داشتم؛ به عبارتی، جز ترجمه و بازخوانی، تمامی مسئولیتهای آمادهسازی آن را بر عهده داشتم. فکر میکنم گفتنی نیست که ترجمهی آن بهخودی خود چقدر دشوار است اما چون این اولین تجربهی ویرایش رمان من بود، مجبور شدم به سراغ بسیاری از منابع برای ویراستاری بهسبب یافتن شیوهای منسجم، و تا جای ممکن منطقی، بروم که نتیجه به حرفهایترین شکل به دست کاربر برسد؛ آن قدر که در حد انتشارات رسمی باشد.
بی هیچ چشمداشتی و کاملاً رایگان این کار را میکردم. چند بار تا ۱۰۰ صفحهی اول را آماده کردم و متوجه میشدم کلِ رسمالخط هنوز ایراد دارد و به پختگی نرسیده و از اول دوباره دستبهکار میشدم.
استخوانهایم له شد تا آمادهسازی کار به اتمام رسید و حتی چند کیلو هم کم کردم که چند ماه بعد، یکی از دوستان خبر داد که «یک فروشگاه بهاسم مانگاسِل دارد کارتان را چاپ میکند و میفروشد؛ اجازه گرفته؟» خستگی تمام آن شش ماه و شببیداریهایی که داشتم در تنم ماند. با این که در خود رمان هم قید کرده بودیم که
حق انتشار و چاپ آن متعلق به گروه دنیای انیمه و دستان سنگی ست، بدون حتی این که حداقل مجوزی شفاهی بگیرند آن را چاپ کردند.
ما عرق میریختیم و دیگری تغذیه میکرد؛ همانند یک انگل! در آن برهه از زمان، با توجه به مشکلات شخصی و افسردگیای که داشتم، تحمل این که حتی تلاشهایم از سر علاقه دارد تلف میشوند غیرممکن بود.
با این حال به دایرکتش رفتیم و
ابتدا گفت «از ترجمهی کسی استفاده نکردهایم و ترجمهی خودمان است» (!!!) و سپس بعد از آن که با عکس اثبات کردیم که از کار ما برای فروش استفاده کرده ادعا کرد که «یک پستِ موقت در توضیح این امر گذاشته شد که در آن گفتیم دیگر از ترجمههایِ هیچ گروهی استفاده نخواهیم کرد که آن را نخواندهاید.»
یعنی ایشان خودش کاملاً به انگل بودن خود اعتراف میکند و با این که بارها اشاره شده که حق چاپ و فروختن زحماتمان را ندارد دست به چاپ زحماتِ شبانهروز چند نفر زده و با کمال پررویی درخواست حذف پست فروششان را هم رد میکند و میگوید از ترجمههای کسی استفاده نکرده! چه جالب! چه گونه است که پست عدم فروش موقتی ست ولی پست فروش آن دائمی؟ از آن بدتر این که طبق گفتهی مدیر گروه اوتاکو میمز
«دستان سنگی و دنیای انیمه پنجمین گروهی ست که کارهایشان به فروش میرود و حتی خود گروه اوتاکو میمز قربانی دزدیهای این شخص است! کما این که با درخواست چاپ نکردن کارهای اوتاکو میمز هم مخالفت کرده.» این یعنی دیگر فقط بحث گروه دستان سنگی و دنیای انیمه نیست؛ پای چندین گروه دیگر مطرح است!
اما پستمَنِشی این شخص همین جا خاتمه نمییابد؛ خوشبختانه با دست پر آمدهایم.
4.7K viewsedited 13:00