Get Mystery Box with random crypto!

سلام پولسار باز یک روز برفی و باز یاد بازیگوشی هایت و باز خاطر | خلوت

سلام پولسار
باز یک روز برفی و باز یاد بازیگوشی هایت و باز خاطره هایی که رگ جان می گسلد و باز همان باغ و همان برف و همان سرما. همه چیز سر جایشان هستند جز رد پای تو و انتظار آمدن من. و حال من در انتظار آمدن تو و چه انتظار بیهوده ای. جای خالیت در اتاقک آن گوشه باغ و چشم های که لبریز از عشق و زندگی بود، لعنت بر آن قاتل خبیثی که چنین جنایتی را در حق تو و من کردند.
می دانی پولسار، زورشان به من نرسید و آنگاه عقده حقارت شات را سر تو و مرغ ها خالی کردند، مکر قتل عام چیزی جز این است؟ مگر کشتار دست جمعی تعریف دیگری دارد؟ مگر قساوت چیزی جز این است؟
آخ پولسار، چقدر ناجوانمردانه به قتل رسیدی و چه بی شرمانه چیز خور شدی، نمیدانم چگونه فکر میکنند و با کدامین وجدان آرامش یافته نماز شب میخوانند و استغفار میکنند؟ عجب موجودات خبیثی هستند، کشتار 280مرغ بیگناه و توی مهربان را چگونه توجیه میکنند؟ چگونه می‌توانند این سان قدم بر زمین خدایی بگذارند و با شقاوت تمام موجودات زیبای خدای را به کام مرگ کشانند.
از خدایت برایشان کمی انسان بودن تقاضا کن شاید که اندکی وجدان شأن بیدار شود و دلشان را قلقلک دهد.
#حبیب_تاری_وردیان
@htariverdian