ای آفتاب، سایهء خورشید گنبدت باغ بهشت، باغچهء شهر مشهدت ما را نوشته اند ميان اسيرها از عاشقان درهمِ زلف مجعدت دنيا فقير آمد و سرمايهدار رفت حاتم درست ميشود از لطف بيحدت قبل از ولادتت به ولايت رسيدهاي جبريل خواند "عالم آل محمدت" ما كه صدا زديم تو را "يا ابالجواد" اي جان ما فداييِ فرزند ارشدت
"حاجات ماست يا عدد پنج يا كه هشت ما خانه ميخريم فقط با پلاك هشت"
ای خندهات تبلور طبع دچار ما از تو گرفته وام شرف، اقتدار ما ختم خزان ماست تجلی گنبدت صحن بهشت توست شروع بهار ما صلح است بین آینه و سنگ این حرم دلرحمتر نبود از آیینهدار ما ما با کدام سجده تشکر کنیم که افتاده دست دامن تو کار و بار ما وقتی که اشک ریخت همه فیض میبرند باید نشست موقع گریه کنار ما
ای بانی بهشت، حریم مکرمت رقص ملائک است به فتوای پرچمت
پرواز میدهیم پری را که بسته نیست با بوسه میزنیم دری را که بسته نیست ما درد میکشیم اگر داد میکشیم درمان نمیکنند سری را که بسته نیست یک عمر ما به لطف شما تکیه کردهایم بر ما نبند آن نظری را که بسته نیست تو قول دادهای که ببندی بیا ببند پلک امید محتضری را که بسته نیست با در زدن به هرچه بخواهیم میرسیم از ما نگیر پشت دری را که بسته نیست
دنبال نور آمدهها را نگاه کن از راه دور آمدهها را نگاه کن
مشهد امید داد که ما زندگی کنیم با ذکر یا امام رضا زندگی کنیم گفتیم خرج زندگی و گفت پای من یعنی اجازه داد گدا زندگی کنیم یا ایهاالرئوفِ سر راه ماندهها جا هست در کنار شما زندگی کنیم؟ مردن بپای عشق تو عین سعادت است حالا که عاشقیم چرا زندگی کنیم ما دل به زلف پنجره فولاد بستهایم تا با برات کرب و بلا زندگی کنیم
زلفت اگر نبود رهایی نداشتیم برگ برات کربوبلایی نداشتیم
اصلا به خاک پات سرم دوخته شده امّید مادر و پدرم دوخته شده زیر نظر گرفته مرا مهربانیات از این نظر به تو نظرم دوخته شده مثل کبوتران تو جَلد حرم شدم طوری که در هوات پرم دوخته شده دست گدا بهانه به دست تو میدهد چشم گدا به دست کرم دوخته شده هر سال به زیارت مخصوصهء شما رزق مُحرم و صفرم دوخته شده
خود را شبیه ابن شبیب تو میکنیم وقتی که یاد جد غریب تو میکنیم
با ياد يوسفي كه تنش پيرهن نداشت برروي خاك بود وسري بربدن نداشت يك عده ميزنند و يك عده ميبرند انگشتر و عبا و ردا ظاهراً نداشت اين ضربهها اجازه ندادند پا شود از زير چكمهها نفسِ پا شدن نداشت دربورياكه ريخته شدجمع شدحسين پس بيكفن نبود كفن داشت تن نداشت ميگفت خواهرش لب گودال قتلگاه اين روبه قبله اينهمه نيزه زدن نداشت
زينب كه هست مادرمان را صدا نزن پيش رباب حداقل دست و پا نزن
حامد خاکی
#شعر_ولادت_امام_رضا علیه السلام #مناجات_با_امام_رضا علیه السلام
انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً