داستانک روباه شبي روباهي وارد گندم زاری شد و بخش کوچکي از مزر | ibazaryabi.com
داستانک روباه
شبي روباهي وارد گندم زاری شد و بخش کوچکي از مزرعه را لگد مال کرد و به صاحب مزرعه کمي ضرر زد. پیرمردِ کشاورز کينه روباه را بدل گرفت و تصميم گرفت انتقام بگيرد، مقداري پوشال به دُمِ روباه بست و آتش زد، روباه شعله ور در مزرعه به اينطرف و آن طرف ميدويد و کشاورز هم به دنبالش، گندمزار به خاکستر تبديل شد. نتیجه وقتي کينه به دل گرفته و در پي انتقام هستيم، بايد بدانيم آتش اين انتقام دامن خودمان را هم خواهد گرفت، بهتر است ببخشيم و بگذريم.