Get Mystery Box with random crypto!

برابری جنسی در دیدگاه سردمداران پان‌ایرانیسم [میرزا فتحعلی | Hakkın Yolunda, Milletin Yanında

برابری جنسی در دیدگاه سردمداران پان‌ایرانیسم



[میرزا فتحعلی آخوندف، تبعه و کارگزار روسیه‌ی تزاری، و بنیانگذار و اولین ایدئولوگ پان‌ایرانیسم که مریدانش پسوند اف اسمش را به زاده تبدیل می‌نمایند،] ادعا می‌کند که زن و مرد باید در چشم قانون برابر باشند و فریدون آدمیت، ذوق‌زده، او را «پیشرو اندیشه‌گران دنیای اسلامی» در زمینه‌ی برابری جنسی می‌خواند.[۱] ولی مکاتبات او تصویر متفاوتی به دست می‌دهند. [آخوندوف] در نامه‌ای به مانِکجی می‌نویسد فرزند بی‌مثالی به نام میرزا رشید دارد.[۲] پس از آن که از این پسر و تحصیلاتش برای مانِکجی می‌نویسد، گذرا اشاره می‌کند که «علاوه بر تنها فرزندم، دختری هم دارم.» اما شروع به توصیف نه دختر بلکه شوهر او می‌کند. و از همسر خودش نیز یک کلمه نمی‌گوید. از یک طرفدار حقوق زنان بعید است که فقط پسرش را واقعاً فرزندش حساب کند، و دخترش را بچه‌ی کم‌ارزش‌تری بشمارد که تنها به سبب توفیقات شوهرش اهمیتی می‌یابد، و از همسر خودش ـ شاید به علل ناموسی ـ یادی نکند.

این‌گونه تناقض بین طرفداری از حقوق زنان و رفتار واقعی با زنان یادآور سیاست‌های یکی از وارثان معنوی آخوندف است: رضا پهلوی. سال ۱۹۳۶ رضا پهلوی حجاب زنان را قدغن کرد و اجازه داد زنانی را که مقاومت می‌کردند به زور کشف حجاب کنند و مورد اهانت و حتى تعرض جسمانی قرار دهند.

ناسیونالیست‌های بی‌جاسازی که اغلب از زورگویی چشم‌پوشی و حتی پشتیبانی می‌کنند، این سیاست مستبدانه و ظالمانه را غالباً یکی از اقدامات موفقیت‌آمیز رضا پهلوی در راه «آزادی زنان ایرانی» قلمداد کرده‌اند، در حالی‌که خود او به نوشته‌ی برخی نویسندگان «با سه زنش مثل لوازم شخصی‌اش رفتار می‌کرد.»[۳]

دخترش اشرف نقل می‌کند پدرم در خانه مردی تقریباً از یک نسل قبل بود (به یاد دارم یک بار که با پیراهن بی‌آستین سر سفره نشسته بودم دستور داد فوراً لباسم را عوض کنم).»[۴]

سال‌ها بعد پسرش محمدرضا گفته بود «شاید زنان تحت قانون برابر باشند ولی در توانایی‌ها برابر نیستند.»[۵]


[۱] آدمیت، اندیشه‌های آخوندزاده، ۱۴۳-۱۴۴؛ نیز بنگرید به ۲۲۳-۲۲۵

[۲] آخوندزاده به مانکجی، بی‌تا، در: محمدزاده و آراسلی، الفبای جدید و مکتوبات، ۳۳۹-۳۴۰

[۳] katouzian, political econonmy, 127.

[۴] ashraf pahlavi, faces in a mirror: memoirs from exile (englewood cliffs, nj: prentice-hall, 1980), 24-24, quoted in houchang e. chehabi, “the banning of the veil and ıts consequences,” ın the making of modern ıran: state and society under riza shah, 1921-1941, ed. stephanie cronin (new york: rouledgecurzon, 2003), 200.

[۵] ınterview with oriana fallaci, quoted in ali m. ansari, the politics of nationalism in modern ıran (cambridge: cambridge university press, 2012), 173n200.

——————————

منبع. رضا ضیاء ابراهیمی، حسن افشار، پیدایش ناسیونالیسم ایرانی، ۱۹۶-۱۹۷

@ilter