Get Mystery Box with random crypto!

هویت ایرانی: نقدی بر رویکردهای شرق‌شناسانه معرفی کتاب «ایران | Hakkın Yolunda, Milletin Yanında

هویت ایرانی: نقدی بر رویکردهای شرق‌شناسانه

معرفی
کتاب «ایران به عنوان ملت خیالی» اثر مصطفی وزیری


نویسنده: امیر فخرایی، دکتری گروه مطالعات تعلیم و تربیت، دانشگاه بریتیش کلمبیا، کانادا
ترجمه: افشین جهاندیده


کتاب مصطفی وزیری تحت عنوان «ایران به عنوان ملت خیالی» (۱۹۹۳) تحقیقی است در ساخت ایران و ساخت هویت ملی ایرانی به کمک تحلیل نقادانۀ الف) پیدایی هویت ملی در اروپا ب) ساخت هویت ایرانی در آثار شرق‌شناسان و ج) ظهور هویت ایرانی در سده‌های نوزدهم و بیستم به یمن عوامل منطقه‌ای و دخالت‌های استعماری در خاورمیانه. این کتاب تحلیلی است نقادانه از این که چگونه الگوی آریایی، تقسیم‌بندی‌های زبان هندو ـ اروپایی، کاپیتالیسم، استعمارگری، شرق‌شناسی و ملی‌گرایی در شبکه‌ای از مناسبات نابرابر قدرت میان شرق و غرب در بافت ایران فصل مشترک می‌یابند. او مسئلۀ روش‌ها و نظریه‌های لغت‌شناختی و تاریخ‌نگاری و کاربرد آنها در ساخت تاریخ، جغرافیا و زبان ملی در ایران را طرح می‌کند و می‌گوید «از لغت‌شناسی به منزلۀ بنیانی برای نظریه‌پردازی «نژاد» و تقلیل ساختار تاریخی پیچیدۀ شرق به بافت‌های کم‌بنیۀ ملی استفاده شده است» (ص۶۲).

وزیری در مقام پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، معتقد است که دوره‌بندی تاریخ ایران به دورۀ پیش از اسلام و پس از اسلام و گرایش به ارتباط دادن مرزهای جغرافیایی به «نژاد»، زبان و فرهنگ، دو میراث شرق‌شناسی است که شماری از روشنفکران برجستۀ ایرانی متأثر از آن هستند. هدف نویسنده نوشتن متنی غیرایدئولوژیک است که دیدگاه سیاسی خاصی را ترویج نکند و نژادپرستانه، ملی‌گرا و سلطه‌جویانه نباشد. به عبارتی، نویسنده با بهره‌گیری از شرق‌شناسی ادوارد سعید، «جماعات خیالی» نوشتۀ بندیکت اندرسن و «سنت‌های ابداعی» اثر اریک هابسباوم، متون شرق‌شناسانه و ایرانی را ساختارشکنی می‌کند.

همچنین این کتاب تا حدودی انعکاس تجربه‌های زندگی مؤلف و مشاهده‌های او از اجرای سیاست انقلاب سفید در ایران است. او نشان می‌دهد که چگونه «شرق‌شناسی غربی و پژوهشگران ایرانی با قرار دادن بازسازی و تأویل تاریخی از ایران در امتداد خط ملی و «نژادی»، آنها را کژنمایی کرده اند» (ص ۲۱۳).

وزیری معتقد است ایران به منزلۀ یک تمامیت ملی، ساختی جدید است. [در واقع] این تمامیت، ابداع نابه‌جای شرق‌شناسانی است که از دیدگاه‌های متعصبانه، ملی‌گرایانه و «نژادپرستانۀ» سدهٔ هجدهم و نوزدهم بهره می‌گیرند تا ملت‌های غیراروپایی را بسازند. او می‌گوید چنین دیدگاه‌هایی اروپا ... محور و دارای رویکردی خطی است و نشانگر گرایش اروپاییان به «تصویر و ساخت» تداومی تاریخی میان «نژاد»، منطقه و زبان به منزلۀ بخشی از تحقیقات‌شان در مورد گذشتۀ اروپا در قالب پارادایم تکامل است. او می‌گوید حوزه‌های علوم اجتماعی نظیر تاریخ‌نگاری، بن ـ واژه‌شناسی و مطالعات در مورد ایران همگی بر این فرض «غلط» استوارند که تفاوت‌های زبانی ضرورتاً بر تفاوت‌های «نژادی، قومی و ملی دلالت دارند. به عبارتی او معتقد است که ایران یک نام‌گذاری جغرافیایی است و «نژادی» خاص، زبانی بومی یا فرهنگی واحد را نشان نمی‌دهد.

به اعتقاد نویسنده، ساخت ایران به منزلۀ یک ملت ـ دولت باستانی تا حدودی بازتاب‌دهندۀ درجۀ پذیرش دیدگاه‌های شرق‌شناسانه از سوی روشنفکران ایرانی و تا حدودی هم نشان‌دهندۀ درجۀ ادغام این دیدگاه‌ها در فرهنگ مردمی و در فرآیند ملت‌سازی است. با این همه، او در این مورد که تا چه حد این دیدگاه‌های متعصبانه را روشنفکران ایرانی به نقد کشیده یا رد کرده‌اند، بحثی واقعی ارائه نمی‌کند. نویسنده بر این باور است که تنوع فرهنگی حاصل از قرن‌ها وام‌گیری فرهنگی میان فرهنگ‌های مختلف منطقه نادیده گرفته شده است، آن هم به نفع دیدگاه برتری‌جویانه‌ای که ایرانیان را نژادی برتر از عرب‌ها، سامی‌ها و تورک‌ها اما پست‌تر از اروپاییان غربی نشان می‌دهد. با این حال او تأثیر شکل‌های «اصیل» و بومی قوم‌محوری، «نژادپرستی» و دیدگاه‌های متعصبانه را در ترویج الگوی آریایی به منزلۀ بنیانی برای مشروعیت بخشیدن به برتری ایرانی نادیده نمی‌گیرد.

او همچنین نشان می‌دهد که نظام آموزشی، ابزار مهمی در ترویج هویت همگن ملی و زبان مشترک است. از طریق نهادهایی اجتماعی مانند آموزش و پرورش (و رسانه ها) است که اسطورهٔ هویت ملی و نژاد به ذهن دانش‌آموزان القاء شده است. کتاب وزیری سهم مهمی در مطالعات «نژادی» و قومی دارد. این کتاب، اثری است منسجم و مستدل که می تواند ابزار مفیدی باشد برای درک نقش آموزش در القاء شرق‌شناسی به دانش آموزان شرقی در مدارس شرقی. این کتاب بنیان هویت ملی را به پرسش می‌گیرد، هویتی که افرادی نظیر او تجربه کرده بودند و زمانی بخشی از دیدگاه‌های بدیهی آنان در مورد جهان پیرامون‌شان بود.

@ilter