Get Mystery Box with random crypto!

می‌توان یک فرهنگ را با روان یک انسان مقایسه کرد.* فرهنگ بُعد ا | Imani - Denktagebuch

می‌توان یک فرهنگ را با روان یک انسان مقایسه کرد.* فرهنگ بُعد انسانی/معنوی تمدّن بشری است. فرهنگ‌ها هم گاهی مثل روان آدمی کار می‌کنند. بویژهٔ فرهنگ‌هایی که پیچیدگی خاصی ندارند و آثار فکری و ادبی غنی‌ای از خود به جای نگذاشتند، مقایسه‌شان با روان آدمی نتایج نزدیک به حقیقتی خواهد داشت، چون معمولاً این فرهنگ‌ها در محدودهٔ روان باقی مانده‌اند و وارد ساحت روح (هنر، الهیّات، اندیشه) نشده‌اند.

کافی است برای فهمیدن و سنجش/نقد این فرهنگ‌ها الگوهای زبانی/فکری یا mindset‌های آن را یافت: مجموعهٔ ارزش‌هایش، تجربیاتش، یادبودها یا خاطرات اصلی‌اش، تصوّراتش منجلمه تصوّرش از خودش و از فرهنگ‌ها/اجتماعات دیگر، استدلال‌های رایج باشندگانش، خرافاتش، باورهایش، شیوهٔ دریافت و تجزیه و تحلیلش از امور واقعی و ذهنی/فکری و دست آخر کیفیت و سرعت/کُندیِ قدرت درک‌اش.

زمانی می‌توان یک فرهنگ را از این منظر فهمید و نقد کرد که یا این فرهنگ بیگانه باشد و بتوان دست به مقایسه بین آن و فرهنگ‌ یا فرهنگ‌هایی که می‌شناسیم بزنیم، و یا اگر فرهنگی است که در آن به دنیا آمدیم با فاصله گرفتن از آن با فرهنگی دیگر آشنایی بهم برسانیم، بویژه با فرهنگ‌های «برتر»! منظور از فرهنگ‌های برتر فرهنگ‌هایی‌اند که تولیدات فکری، علمی، هنری، فناوری، تجاری و… مهمی دارند و پیچیدگی خاصی دارند، نه فرهنگ‌هایی که در بهترین حالت تقلیدی هستند آن هم تقلیدی کُند و ناقص و فقیر، مثل فرهنگ معاصر ایران. تازه اگر چنین اتفاقی هم بیفتد، نمی‌توان گفت «مواجههٔ فرهنگی» یا لااقل (و دقیق‌تر) مواجههٔ انتقادی با فرهنگ خود از طریق شناخت فرهنگی برتر صورت بسته است، چون کسی جز باشندگان همین فرهنگ‌ها چنین مواجهه‌ای را تجربه نمی‌کند و باشندگان این فرهنگ‌ها نیز در اکثریتی بزرگ، وارث ژنتیکیِ فرهنگ مادری (فرهنگ به مثابهٔ مادر روان و ذهن) هستند که در آن تربیت شده‌اند و آموزش دیده‌اند.

* برای مثال هم روانِ یک فرد و هم فرهنگِ‌ یک اجتماع «کین‌توزی» می‌کنند یا از «فرافکنی» به عنوان یک مکانیزم دفاعی استفاده می‌کنند چون دچار «ناامنی»‌اند و...