Get Mystery Box with random crypto!

@indianstudies دکتر ندوشن و شبه قاره هند دکتر محمدعلی اسلام | مطالعات شبه قاره هند

@indianstudies

دکتر ندوشن و شبه قاره هند

دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، نویسنده، شاعر و مترجم پرآوازه ایرانی روز دوشنبه ۵ اردیبهشت، در سن ۹۷ سالگی و بر اثر کهولت سن در کانادا درگذشت.

این نویسنده، منتقد و پژوهشگر ادبیات در سال ۱۳۰۴ در روستای ندوشن یزد به دنیا آمده بود. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در روستای خود و سپس در یزد انجام داد و بعد از آن به دانشکده حقوق تهران راه یافت. پس از آن به اروپا رفت و با نوشتن رساله‌ای درباره #هند و کشورهای همسود مدرک دکترای خود را در رشته حقوق بین‌الملل از دانشگاه سوربن پاریس دریافت کرد.

کتاب ديدن‌ دگرآموز، شنيدن‌ دگرآموز نوشته دکتر محمدعلی اسلامی گزیده اشعار اقبال لاهوری به انتخاب اسلامی ندوشن می باشد.

در آنجا وی می گوید:

محمّد اقبال‌، شاعر فارسی‌ گوی پاكستانی‌، بنای‌ شاعری خود را بر زبان‌ فارسی نهاد. فارسی‌ كه‌ مدّت ها زبان‌ فائق‌ شرق‌ بود، و تا بوسنی‌ و آلبانی‌ هم‌ جلو رفته‌ بود، بر اثر استيلای‌ زبان‌ انگليسی‌ در شبه‌ قاره هند، رو به‌ نشيب‌ نهاد؛ اما اقبال‌ نشان‌ داد كه‌ هنوز می‌توان‌ به‌ آن‌ دل‌ بست‌
.
اینکه چرا به فکر اين (گزيده) افتادم موجبش کنگره هایی بود راجع به اقبال که در نوامبر 1977 (پائيز 56) در دهلی نو تشکیل گرديد، و از چند کشور جهان کسانی به آن دعوت شده بودند، از جمله من و سه چهار تن ديگر از ايران.

براي‌ تهيّه‌ سخنرانی‌ ای كه‌ تحت‌ عنوان‌ «انسان‌ آرمانی‌ شرق‌ در شعر اقبال‌» داشتم‌، می‌بايست‌ همه‌ آثار فارسی‌ او را مرور كنم‌. ضمن‌ اين‌ مرور پی‌ بردم‌ كه‌ تهيّه گزيده‌ای‌ از آن‌ خالی‌ از فايده‌ای نيست‌. ترتيب‌ دادم‌ و آن‌ را همراه‌ با متن‌ سخنرانی‌ خود به‌ چاپ‌ سپردم‌.

اين‌ گزيده‌ به‌ معنای آن‌ نيست‌ كه‌ با مجموع‌ جهان‌ بينی‌ اقبال‌ موافقت‌ داشته‌ام‌. جهان‌ بينی‌ او كه‌ زایيده‌ شرايط‌ زندگی‌ و زمان‌ اوست‌، مخلوطی‌ است‌ از شرق‌ و غرب‌ و دين‌ و عرفان‌ و تجدّد و كهنگی، كه‌ قدری‌ چاشنی‌ سياسی‌ دارد و هر گروه‌ سياسی‌ خواسته‌ است‌ بهره‌ خود را از آن‌ بگيرد. من‌ به‌ آن‌ به‌ ديد ديگری نگاه‌ كردم‌. به‌ اقبال‌ به‌ عنوان‌ يک‌ شاعر نگريستم‌، نه‌ متفكّر.

بر كتاب‌ سه‌ مقدّمه‌ گذارده‌ شده‌ است‌.
در مقاله «انسان‌ آرمانی‌ شرق‌ در شعر اقبال‌» آمده‌ است‌:
«چون‌ شعرهای‌ اقبال‌ را می‌خوانيم‌ اين‌ سؤال‌ به‌ ذهن‌ می‌آيد كه‌ دنيای‌ مطلوب‌ او كدام‌ است‌ و انسان‌ شرقی‌ او كيست‌؟ انسان‌ عجيبی‌ است‌. آميخته‌ قديم‌ و جديد و عرفان‌ و عمل‌.»

اين‌ انسان‌ دارای‌ اين‌ خصوصيات‌ است‌:
1- از شور نيرو می‌گيرد. او نيز مانند عارفان‌ ايران‌، راه‌ اصلاح‌ جامعه‌ را در اصلاح‌ فرد می‌داند.
2- انسانی‌ است‌ كه‌ بايد «خود آگاه‌» باشد. انسان‌ خودآگاه‌ اهل‌ دل‌ است‌ بيشتر تا عقل‌؛ آزاد است‌ نه‌ بنده‌، جدّی‌ و كوشاست‌. فردی است‌ وابسته‌ به‌ جمع‌، و در مجموع‌ يک‌ «مسلمان‌ راستين‌» است‌.
3- اين‌ انسان‌، خالی‌ از تناقض‌ نيست‌ و درست‌ روشن‌ نيست‌ كه‌ چه‌ راهی‌ بايد در پيش‌ گيرد.
«اقبال‌ در ميان‌ قديم‌ و جديد و شرق‌ و غرب‌ در نوسان‌ است‌. فرد را مركز وجود می‌گيرد كه‌ از اين‌ بابت‌ ديد او شرقی است‌، ليكن‌ او را در خدمت‌ اجتماع‌ سازمان‌ يافته‌ می‌بيند، كه‌ از اين‌ جا ديگر غربی‌ می‌شود.»
«به‌ نظر من‌ مؤثّرترين‌ جنبه شعر او در آنجاست‌ كه‌ حماسه‌ شور و شوق‌ را می‌سرايد.»
«مانند هر گوينده خوش‌ طبع‌ ديگر تعدادی شعر خوب‌ دارد، مقداری‌ شعر متوسّط‌ و مقداری هم‌ شعر بد، ولی‌ در مجموع‌ كه‌ حساب‌ كنيم‌ شاعر گرانمايه‌ای است‌.»
اقبال‌ از لحاظ‌ انديشه‌ همان‌ حرف‌هایی‌ را می زند كه‌ در عرفان‌ ايران‌ و بخصوص‌ نزد مولانا جلال‌ الدّين‌ ديده‌ می‌شود، اما تازگی‌ و هنر او در آن‌ است‌ كه‌ اين‌ انديشه‌های‌ كهن‌ را با جلا و سيمای‌ تازه‌ای به‌ بازار می‌آورد.