2021-08-18 14:52:45
@indianstudies
*جغرافیای سیاسی و مسئله طالبان در افغانستان*
از دیدگاه جغرافیای سیاسی میتوان گفت، بیش از هرچیز *دو عنصر جغرافیا و تاریخ* در تحلیل مسائل سیاسی امروز طالبان در افغانستان و آینده روابط با ایران دارای اهمیت هستند.
در *جغرافیا،* عوامل مکان، موقعیت، انسان و در *تاریخ* دو عامل زمان و فضا بطور همزمان بسیار مهم می باشند.
۱_ در بقدرت رسیدن طالبان و آینده سیاسی افغانستان، این جغرافیاست که منافع بازیگران را تعریف و تعیین کرده است. زیرا *جغرافیای افعانستان* تا کنون توانسته است به *کاهش و افزایش قدرت* همه بازیگران (رسمی و غیر رسمی؛ داخلی و خارجی) برای پیگیری منافعشان در این کشور کمک کند.
۲_ انواع قدرت در افغانستان نسبی و مشروط به زمان و فضا هستند. یعنی هیچکس نمی تواند به تنهایی به افغانستان و منطقه *نظم* دهد مگر آنکه خود را در پناه نسبتا امنی از *معاهدات و قراردادها* در باره آینده روابط با افغانستان قرار دهد.
۳_ کشمکش ها در افغانستان حداقل در یکصد سال اخیر با انواع *هویت های* فراملی( کمونیسم و اسلام)، ملی (پشتون)، و فروملی (خرده هویتهای قومی طایفگی) گره خورده است. از این رو، کشوری مانند ایران نمی تواند خود را از هرگونه کشمکش در افغانستان به دور دارد. زیرا خود به خود درگیر آن خواهد شد.
۴_امروزه اقتصاد جهانی شده، قادر است *استقلال و حق حاکمیت* دولتهایی مانند *ایران و افغانستان* را مورد فروپاشی قرار دهد. به همین جهت، میزان نقش آفرینی آینده ایران در افغانستان به شدت با این امر گره می خورد. زیرا هر کشوری با اقتصاد قدرتمندتر، سهم بیشتری در بازی های منطقه ای از جمله *محیط افغانستان* بخود اختصاص خواهد داد.
۵_ روند وضعیت اقتصادی ایران با شدت فزاینده ای رو به تنزل است،این امر با گسترش درصد فقر در جامعه ایرانی تا حدود ۵۰٪ همراه است. از این رو، کشور در معرض آسیب های اجتماعی فرهنگی زیادی قرار دارد. بنابر آمارهای نیروی انتظامی امنیت اجتماعی بشدت آسیب پذیر شده است. نتیجه اینکه، اولا، ایران توان پذیرش آوارگان بیشتری ندارد. دوما، شهرهای مرزی بویژه در شرق و در همسایگی با افغانستان و پاکستان در معرض آسیبهای احتمالی شدیدتر هستند.
۶_ شهرهای بزرگ مانند تهران، مشهد و حتی شهرهایی همچون چابهار که پذیرای افغانی های زیادی با بنیه اقتصادی نه چندان قوی هستند، در معرض خطر بالقوه نیروهای طالبان هستند. آیا کسی تضمین می دهد طالبان به تسلیح برخی افغانی های ساکن ایران و حتی برخی عزیزان اهل سنت که *همفکر عقیدتی طالبان* هستند، نپردازد؟ سخنان *مولوی عبدالحمید* در پی پیروزی طالبان را نباید نادیده گرفت. منظورم نه ایشان، بلکه *پیروان عقیدتی طالبان در ایران و در میان افغانهای عزیز ساکن ایران* است که امکان دارد با فتاوای ملایان طالبان اقدامات تحریک آمیزی در مراکزی مانند شهرهای بزرگ انجام دهند.
۷_ پدیده های جغرافیایی مانند آب، مرز، خطوط دسترسی، قومیت، هویت،... در رابطه ایران و طالبان در افغانستان، نه دوجانبه بلکه چند جانبه اند.
۸_ وجود *قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین* از ماهها پیش، وقوع تحولات خاص در منطقه را اجتناب ناپذیر ساخته بود. خروج سریع آمریکا از افغانستان و بی ثباتی آن، بر این تاکید می کند که ایران باید بشدت بر خوانش و درک *استراتژی های امریکا، چین، و روسیه* متمرکز شود.
۹_ بقای قدرت طالبان در آینده، بعنوان بخشی از واقعیت جغرافیای طبیعی و انسانی افعانستان، متکی به بخشی از دیگر اقوام و نرمش با آنها خواهد بود. همچنین تداوم بقای طالبان در گروی چگونگی *رفتار کشورهای حامی آن* خواهد بود. این امر بر پیچیدگی روابط کشورهایی مانند پاکستان، عربستان، امارات، قطر، ایران، ترکیه، روسیه، چین و آمریکا با یکدیگر می افزاید.
+ *پاکستان* بر اساس منافع خود از طالبان دفاع خواهد کرد. هرچند که مشکلات مرزی و قومی (پشتون) پاکستان با طالبان نیز ادامه خواهد یافت. پاکستان مایل به ثبات در افغانستان نبوده و نخواهد بود. زیرا بی ثباتی افغانستان ولو با طالبان نفع بیشتری برای او دارد تا ثبات افغانستان باطالبان.
+ *چین* خواهد کوشید تا در راستای اهداف اقتصادی بویژه پروژه جاده ابریشم به طالبان نزدیک تر شود؛ در حالیکه از این منظر، *هند* نیز برای موازنه در برابر پاکستان و چین، برای نزدیکی و جلب نظر طالبان تلاش خواهد کرد. زیرا این قانون *منطقه جنوب آسیا* است. طالبان هم به چین و هم به هند برای مقابله احتمالی با پاکستان نیازمند خواهد بود.
+ *عربستان و امارات* برخلاف تفکرات رایج سیاسی در رسانه ها، رضایت چندانی از تفکرات طالبانیزم نخواهند داشت زیرا از شیوع این تفکرات در بین افغانی های ساکن در کشورشان *هراسناک* خواهند بود، که مبادا *تفکرات سلفی* در بعد سیاسی دامنگیر جامعه خودشان شود.
128 views11:52