ابليس شبي رفت به بالين جواني آراسته با شكل مهيبي سر و بر را گفتا كه:《 منم مرگ و اگر خواهي زنهار بايد بگزيني تو يكي زين سه خطر را يا آن پدر پير خودت را بكشي زار يا بشكني از خواهر خود سينه و سر را يا خود ز مي ناب كشي يك دو سه ساغر تا آن كه بپوشم ز هلاك تو نظر را لرزيد ازين بيم جوان بر خود و جا داشت كز مرگ فتد لرزه به تن ضيغم نر را گفتا: «پدر و خواهر من هر دو عزيزند هرگز نكنم ترك ادب اين دو نفر را ليكن چون به مي دفع شر از خويش توان كرد مي نوشم و با وي بكنم چاره ي شر را 》 جامي دو بنوشيد و چو شد خيره ز مستي هم خواهر خود را زد و هم كشت پدر را اي كاش شود خشك بن تاك خداوند زين مايه ي شر حفظ كند نوع بشر را ایرج میرزا @irajmirrza 2.1K views16:01