Get Mystery Box with random crypto!

رموز اشراقی شاهنامه الاهیات شیخ اشراق و 'فرّه کیان' و حکمت خ | از زبانِ ذَرّه / ایرج رضایی

رموز اشراقی شاهنامه

الاهیات شیخ اشراق و "فرّه کیان" و حکمت خسروانی او، که برای تبیین و صورت بندی آن به سراغ شخصیت های داستان های ملی ایران چون فریدون و کیخسرو و سیمرغ و زال و رستم و اسفندیار رفته، با همه لطف و بصیرت و جذابیتی که در خود نهفته دارد، در عرصه سیاست و اجتماع، مصون از پیامدهای نامطلوب نیست. اشاعه این گونه رویکردهای عرفانی مبهم و پر رمز و راز در سپهر عمومی جامعه نه تنها در وضع حاضر گرهی نمی گشاید بلکه به سرگشتگی و پریشانی فکری موجود دامن می زند.
به تازگی یکی از دوستداران حکمت شیخ اشراق، دریافت ها و تأویل های عجیب و غریبی از شاهنامه ارائه داده است. کتاب "رموز اشراقی شاهنامه" که آقای بابک عالیخانی نوشته و با تکلّف و تصنُع بسیار سعی کرده داستان سیاوش را از منظر آموزه های شیخ اشراق گزارش کند. گزارشی یکسره نامستدل و به دور از هرگونه معیارهای متن شناسی و روش شناختی بدون کمترین توجهی به بوطیقای حاکم بر ژانر حماسه. آدم حیرت می کند که ذهن انسان، آن هم انسانی که از فضل و دانش بی نصیب نیست، تا چه حد در مواجهه نادرست با متنی مانند شاهنامه ممکن است گرفتار آرزوخواهی و تمامیت خواهی شود. اینجاست که سخن دقیق و درست استاد شفیعی کدکنی در خاطر تداعی می شود: "هرگونه کوششی که برای مطلق کردن ساحت عرفانی زندگی و فرهنگ ما بشود، از هر زهری خطرناک تر است." (صد سال تنهایی، در باب آرای شفیعی کدکنی، ص 105)

کافی است همین فقره از کتاب را بخوانید تا حساب کار دست تان بیاید:

" عشق زال و رودابه که در شاهنامه با آب و تاب فراوان آمده است خود جزوی از سیر استکمالی زال به شمار می رود. انسان قدیم، جامع دو بُعد فاعلی و قابلی است. در رفتن زال به نزد رودابه می خوانیم.... (ابیات را آورده)
به هم پیوستن آن سپیدموی و این سیه موی در اینجا نشانه کمال است. به علاوه، دستان نه با گیسوی آویخته یار، بلکه با کمندی که بر کنگره کاخ درافکند بالا رفت. آن یکی رمز جذبه و این دیگری رمز سلوک است، چراکه زال پس از مجذوبیت، پیشه سلوک را در پیش گرفت." (ص 247)

البته کتاب چنانکه اشاره شد نه در شرح داستان زال و رودابه، بلکه شرح داستان سیاوخش است بر اساس حکمت خسروانی شیخ اشراق؛ منتها در این میان شارح محترم، خلوت عاشقانه زال و رودابه را هم از یافته های خیالات اشراقی خود آسوده نگذاشته است!
آقای ابوالفضل خطیبی نقدی بر این کتاب نوشته که خواندنی است.


@irajrezaie