Get Mystery Box with random crypto!

Wrong Go wrong To fail, to result badly. اتفاقی افتاد | اموزشگاه زبان های خارجی ایرانفر

Wrong

Go wrong

To fail, to result badly.
اتفاقی افتادن، بلایی سر ... آمدن، چیزی یا کسی کاریش شدن، اشکالی پیدا کردن

Shawn should have been here over an hour ago; I'm certain that something went wrong.
شان باید یک ساعت قبل اینجا می‌بود. مطمئنم که اتفاقی افتاده است.

Something went wrong with the engine, so we had to have the car towed to a garage.
موتور ماشین اشکالی پیدا کرده بود، ما هم مجبور شدیم ماشین را بکسل کرده و به یک مکانیکی برسانیم.


@irfar