به خیابان زدم و نداشتنت را گریستم هیچکس برایم گریه نمیکرد ک | خطنوشتهها | پویاجمشیدی
به خیابان زدم و نداشتنت را گریستم هیچکس برایم گریه نمیکرد کدام لب تو را میبوسد و کدام خیابان مرا به یادت میآورد؟ وقتی من واژه واژه تو را از بطن گذشته بیرون میکشم و خودم را با خاطراتم حلقآویز میکنم که چهقدر تو را نداشتم من حق دارم تو را دوست داشته باشم از نبودت بترسم و با این ترس بمیرم به خیابان زدم و نداشتنت را گریستم چه کردهای با من که جز تو هیچکس آرامم نمیکند