Get Mystery Box with random crypto!

جَسته‌گُریخته

لوگوی کانال تلگرام jastegorikhte — جَسته‌گُریخته ج
لوگوی کانال تلگرام jastegorikhte — جَسته‌گُریخته
آدرس کانال: @jastegorikhte
دسته بندی ها: تحصیلات
زبان: فارسی
مشترکین: 969
توضیحات از کانال

یادداشت‌واره‌هایی از ادبیات، هنر، زیبایی و فرهنگ
هادی خادم

برای ارتباط : @Sir_servent

Ratings & Reviews

1.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها

2023-03-02 10:56:31 برگرفته از اُپرای اورفئوس و اُریدیس

کریستف گلوک


@JasteGorikhte
202 views07:56
باز کردن / نظر دهید
2023-03-02 10:56:22
۱۰ نقاشی برگزیده

از کریستین بوکِلمن (۱۸۴۴ - ۱۸۹۴) آلمانی

سبک رئالیسم و ناتورالیسم


@JasteGorikhte
209 views07:56
باز کردن / نظر دهید
2023-02-25 15:00:19 Les deux guitares

Paul Mauriat (1925 - 2006)


@JasteGorikhte
366 views12:00
باز کردن / نظر دهید
2023-02-25 14:59:53 #بازنشر

بانویی با سگِ کوچکش


"بانو و سگِ کوچکش" قصه‌ای کوتاه از چخوف است. در این داستان، دلدادگی مردی متاهل به نام دمیتری دمیتریچ روایت میشود که در تمام زندگی زنان را موجوداتی حقیر و صرفا در جهتِ‌ لذت‌جوییِ گذرا میدیده است تا آن هنگام که بانویی متاهل با سگی کوچک را در خیابانی میبیند. چون همه‌ی روابطِ پیشینش قصد میکند تا این زن را اغفال کند. موفق میشود و آنا که زنیست متاهل و رنج‌کشیده از رفتارهای همسرش دلباخته‌ی او میشود.

بنا بر شرایطی، آنا مجبور به ترک دیمیتری میشود و او خوشنود از اینکه حالا آزاد شده است تا با زنی دیگر رابطه برقرار کند ناگهان متوجه میشود که عاطفه‌ای که در وجودش نسبت به آنا شکل گرفته دیگر آنگونه که او میخواسته است در کنترل او نیست و این احساس پس از گذشتِ چندین روز هنوز در خاطرش ماندگار است. این نقطه آغاز تحولی عظیم در او میشود. به یک‌ باره، از تمامی لذت‌های پیشینش بیزار میشود و از هر آن کس که بوده اظهار ندامت میکند. وقتی از عشقش با دوستش گورف صحبت میکند با واکنشِ سرد و عاری از احساس او رو به رو میشود. این انسانِ مفلوک که به یک‌باره در مقابلِ عشقش به آنا همه‌ی زندگیِ گذشته خود و محیطی که در آن است را پوچ و بیهوده میبیند از زبانِ چخوف اینگونه وصف میشود:


[دیمیتری با خود گفت:] "چه آدم‌های وحشی و چه عادت‌های وحشیانه‌ای... چه شب‌های احمقانه و چه روزهای تهی و ملال‌آوری...

قمارِ دیوانه‌وار، پرخوری، باده‌گساری، وراجی‌های بی‌پایان درباره موضوع‌هایی معین، کارهایی بیهوده و سخنانی بی‌حاصل بهترین اوقات و بیشترین نیروی مردانی چون گورف را هدر میدهند و سرانجام چیزی جز نوعی زندگی باطل و تهی و بی سروته برایشان باقی نمیگذارند و عاقبت چنان میشود که انگار انسان را به اقامت اجباری در تیمارستان یا به زندان با اعمال شاقه محکوم کرده باشند."

آن شب خواب به چشمش نیامد. از خشم به خود میپیچید. فردای آن روز سر درد شدیدی داشت شب‌های بعد نیز گرفتار بی‌خوابی بود. دائم در رخت‌خواب مینشست و فکر میکرد یا از گوشه‌ای به گوشه دیگر اتاق میرفت


ص ۶۲۰ (مجموعه آثار چخوف: ج۴)



سرانجام دیمیتری تمامِ دار و ندار و زندگی خود را میگذارد و در جستجویِ آنا رهسپارِ شهری میشود که فکر میکند میتواند او را بیابد...

@JasteGorikhte
322 views11:59
باز کردن / نظر دهید
2023-02-23 20:46:56 بخشی زیبا از "چهارفصل"

بخشِ زمستان

اثرِ وی‌والدی (۱۷۴۱ - ۱۶۷۸)

@JasteGorikhte
319 views17:46
باز کردن / نظر دهید
2023-02-23 20:46:41
۱۰ نقاشی برگزیده

از کنستانتین ماکوفسکی (۱۹۱۵ - ۱۸۳۹)

نقاشِ روس که عموم نقاشی‌هایش با سبکی واقع‌گرایانه و آکادمیک نگاشته شده‌اند. به دلیل اشتغال در دربارِ خاندان بویار، بعضی از نقاشی‌هایش، ثبتِ لحظاتی از زندگی مرفهانه‌ی درباریانی با تبار بلغاری است.

@JasteGorikhte
317 views17:46
باز کردن / نظر دهید