Get Mystery Box with random crypto!

ذهن و دانستگی روال روزانه زندگی خود را در اطراف تنهـا شیر آب | جیدو کریشنامورتی

ذهن و دانستگی


روال روزانه زندگی خود را در اطراف تنهـا شیر آب دهکده تکرار می کرد. آب به کندی جریان داشت؛ و انبـوه زنان در انتظار نوبت خود بودند. سه تا از آن ها بـا قيـل و قـال بسیار و چهره هـای مشغول دعوا و نزاع بودند. چنان خشم بر آن ها غلبـه داشـت که کم ترین توجهی به هیچ کس دیگر نداشتند؛ و هیچ کس دیگر هم به آن ها توجه نداشت. پیر زنی یکی از زن های جـوان را کمک کرد تا ظرف بزرگ آب را روی سرش بگذارد. دختر بچه ای به آرامی آمـد کوزه آبش را به زیر شیر سیر داد، آنرا پر کرد و بی یک کلمه حرف دور شد. زن های دیگر می آمدند و می رفتند، و جنجـال و نـزاع هم چنان ادامه داشت، و به نظر نمی رسید که هرگز تمام بشود. سـه زنی که دعوا داشتند یک باره دست از دعوا کشیدند، ظرف هایشان را پر کردند و انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده است هر یک به راه خود رفت. حالا دیگر تابش خورشید پر زور تر شده بود، و دود از سقف بام های کاه گلی خانه های روستایی به هوا می رفـت. داشتند اولیـن وعده غذای روزانه را می پختند. و چه یکباره همه چیز ساکت شد؛ جز سر و صدای گاو ها همه جا سکوت بود. همین که سر و صدای نزاع خوابید صدای غـرش دریا از پشت خانه ها، باغ هـا و نخلستان ها شنیده می شد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 141 و 142

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii