Get Mystery Box with random crypto!

جیدو کریشنامورتی

لوگوی کانال تلگرام jiddukrishnamurtii — جیدو کریشنامورتی ج
لوگوی کانال تلگرام jiddukrishnamurtii — جیدو کریشنامورتی
آدرس کانال: @jiddukrishnamurtii
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 2.18K
توضیحات از کانال

✔️ کپی مطالب فقط با ذکر منبع مجاز هست
Admin
@hossein_mysticosm
کانال اختصاصی کریشنامورتی
مطالب کریشنامورتی در این کانال کاملا اختصاصی قرار میگیرد

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها

2022-08-31 19:30:09 ادامه ...


" منظور شما از ایده چیست؟ منظورتان واکنش و دانستگی است؟ "

ایده بازتاب ذهن است؛ محصول و نتیجه تجربه است؛ و تجربـه یعنی دانستگی. تجربه همیشه بر اساس محتویات شرطی شده ذهن تعبیر و تفسیر می گردد - چیز های شرطی آگاهانه و یا نا آگاهانه. ذهن عبارت است از تجربه، عبارت است از ایده؛ ذهن جدا از ماهیت و خصوصیات فکر نیست. دانش - یعنی چیزهایی که قبلا انباشته شده یا هم اکنون در حال انباشته شدن است، ـ یک جریان ذهنی است. ذهن یعنی تجربه، یعنی خاطره، یعنی ایده؛ یعنی جریان پاسـخ و واکنش. تا زمانی که طرز کار ذهن و جریـان "اشعار" (يـا مشـعر بودن) را نشناخته ایم، هیچ تحول اساسی ای در انسان و روابط او حادث نخواهد شد - روابطی که نتیجه آن تشکل جامعه است.

"آیا بر این عقیده اید که ذهن - به عنوان ابزار دانش و دانستگی دشمن واقعی انقلاب و تحول است؛ و هرگز نمی تواند یک طـرح و برنامه جدید یا یک حکومت جدید را ایجاد کند؟ اگر منظورتـان این است که چون ذهن هنوز بسته به زنجیر گذشته است و بنابراین هرگز نمی تواند فهم و ادراکی از آنچه نو است داشته باشد، و هر طرح و برنامه ای که بریزد و یا هر چیزی که خلق کند نتیجه گذشته است، پس امکان تغییر و تحول ـ هر نوع تغییر و تحولی - چگونه هرگز ممکن است؟"

بگذارید ببینیم. ذهن در یک الگو و قالب قرار دارد؛ چهارچوب و قالبی که ذهن در آن کار و حرکت می کند عین موجودیت و بـودش آن است. الگو و قالب عبارت از گذشـتـه یـا آینده است؛ عبارت از يأس و امید است؛ عبارت از تیرگی و آشفتگی یا عکـس آن، یعنی میل و آرزوی روشنایی است؛ عبارت از چیزی اسـت کـه بـوده و چیزی است که باید باشد. همه ما با این چیز ها آشناییم. حـالا شـما می خواهید قالب گذشته را بشکنید و یک قالب "نو" جایگزین آن کنید نوئی که فقط تغییر شکل یافته همان کهنـه اسـت. شـمـا آن را یک طرح نو می نامید فقط بخاطر مقاصد و نقشه های خودتان؛ ولـی هنوز همان چیز کهنه و قبلی است. پس به اصطلاح "نو" ریشه های خود را در کهنه دارد، ریشه در آزمندی، رشک ورزی، خشونت، نفرت، قدرت طلبی، محروم سازی و نظیر این هـا دارد. در حالی که شما محاط در این چیز ها هستید می خواهید دنیای جدیدی بوجـود آورید. این غیر ممکن است. شما ممکن است خودتان و دیگران را فریب بدهید، ولی تا زمانی که قالب کهنه به كلی نشکسته است امکـان هیچ گونه تحول بنیادی وجـود نـدارد. شما ممكن است نمایشـات انقلابی بدهید، ولی امید دنیا شماها نیستید. اگر قرار باشـد هـرج و مرج و آشفتگی فعلی جای خود را بـه نظم بدهـد نهایت اهمیت را. دارد که هم قالب کهنه و هـم قـالـب بـه اصطلاح نو هر دو شکسته شوند. به این دلیل است که شناخت شیوه های عملکرد ذهـن فوق العاده ضروری است. ذهن تنها در حیطه دانستگی و شناخته عمل می کند؛ در قلمرو تجربه عمل میکند_تجربه های آگاهانه یا نا آگاهانه؛ تجربه های عمیق یا سطحی.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 145 و 146 و 147

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
88 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 19:30:57 ادامه ...



شما خواهان انقلابی هستید که بر اساس یک طرح و الگوی خاص است؛ و همه امید شما به فردا است؛ فردائی که به خاطر آن خود و دیگران را قربانی خواهید کرد. ولی آیا انقلاب اساسی می تواند بر مبنای ایده و نظریه باشد؟ هر ایده بطور اجتناب ناپذیری ایده های دیگری را به دنبال خواهد داشت؛ مقاومت و سرکوبی به دنبال خواهد داشت. عقیده منجر به خصومت و اختلاف می گردد؛ یک عقیده، عقیده دیگری را مطرح خواهد کرد؛ و نتیجتـا تضـاد و دشمنی به بار خواهد آمد. حتی در یکسانی و هم شکلی عقاید، صلح و آرامـش نیست. ایـده و نظریه قطعا تضاد ایجاد می کند؛ گروه مخالف را بوجود می آورد؛ و کسانی که در قدرتنـد بـایـد گـروه مخالف را سرکوب نمایند. انقلابی که بر مبنای ایـده باشد همیشـه منجر به "ضد انقلاب' یا ' انقلاب متقابل می گردد؛ و انقلابیون تمـام زندگی خود را صرف جنگ و نزاع با انقلابیون دیگر می کنند؛ و آنها هم از تشکیلات بهتری برخور دارند ضعیف تر ها را پایمال می کنند. هم همان طرح و برنامه قبلی را تکرار خواهید کرد. آیا اصـولا صحبت از انقلاب عمیق تر و با معنا تر مورد دارد؟

"اگر انقلاب به یک هدف مشخص نینجامد چندان ارزشی ندارد. باید یک جامعه نو بنا کرد؛ و انقلاب بر اساس یک طرح و الگـو تنهـا راه تحقق آن است. من فکر نمیکنم نظرم عوض شود؛ ولی معذلک بگذارید ببینیم شما چه حرفی برای گفتن دارید. چیزی که شما می خواهید بگوئید احتمالا قبلا به وسیله بودا، مسیح و دیگر معلميـن مذهبی گفته شده است؛ ولی آن حرف ها ما را به کجا رسانده است؟ دو هزار سال یا بیش تر در باره نیک بودن موعظه شده است، ولی ببینید کاپیتالیست ها چه وضع درهم و برهمی بوجود آورده اند!"

جامعه ای که مبتنی بر ایده ئولوژی است، و بر اساس طرح و الگوی خاصی شکل گرفته است، خشونت به بار می آورد؛ و مـدام در حال از هـم فروپاشی است. جامعه مبتنی بر الگـو تنهـا در چهار چوب عقاید و باورهایی عمل می کند ک انعكـاس هـمـان الگو است. جامعه و گروه هرگز نمی تواند در حـال تـحـول و دگرگونی باشد، تنها فرد است که می تواند خود را متحول گرداند. ولی اگر فرد خود را یک انسان انقلابی - بر اساس یک الگو و یک استنتاج "ظاهرا" معتبر و از قبل تعیین شده – بداند، انقلابی به معنای واقعی نیست، بلکه کارش صرفا" انطباق با ایده آل و امیدی است که بازتاب و تعكيس آرزوها، امید ها و نظریات خود او است. به عبارت دیگر چنین شخصی دارد بر اساس هویت شرطی خود عمل می کند؛ دارد بر اساس تصاویری که از خود دارد عمل می کند. عمـل او ممکن است متفاوت با آن چه قبلا بوده است باشد ولی به هـر حـال عمل او محدود است؛ در چهارچوب همان تصاویر است. یک انقلاب محدود ـ همانند اصلاح و رفورم - ابدا" انقلاب نیست، بلکه نوعی قهقرا است؛ واپس رفتن است. هر نوع انقلاب و اصلاح و رفورم مبتنی بر ایده، مبتنی بر قیاس و استنتاج استمرار تغيير شكل يافته قالب و الگوی قبلی و کهنه است. برای یک انقلاب اساسی و پایدار ما باید فعل و انفعالات ذهن و جریان تشکیل ایده را بشناسیم.



ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 143 و 144 و 145

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
94 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-29 19:30:58 ادامه ...


ما مثل ماشـين بـه کارهای روزانه و خسته کننده و یکنواخـت ادامه می دهیم. با چه اشتیاقی ذهـن یـک طرح و قالب زندگی را می پذیرد و چه سخت به آن می چسبد. ذهـن هیچ وقت آزاد نیست، نرم و انعطاف پذیر نیست؛ زیرا همیشه به یک لنگرگاه بسته است؛ همیشه در شعاع - محدود یا وسیع - مرکزی کـه خـودش ساخته است حرکت می کند. هرگز جرأت نمی کند از مرکز خود دور گردد؛ و اگر دور گردد در ترس گم می شـود. ترس از ناشناخته نیست بلکه به خاطر از دست دادن شناخته ها است. ناشناخته محرک ترس نیست، بلکه وابستگی به شناخته علت آن است. ترس همیشه همـراه و توأم با تمایل است، تمایل به "بیشتر" یا "کمتر" ذهن، کـه مـدام در حال یافتن الگو ها و قالب ها است، ایجادکننده زمان است؛ و در زمان ترس وجود دارد، امید و مرگ وجود دارد. امید به مرگ می انجامد.

مرد می گفت یک فرد انقلابی است؛ می خواهـد تمام نظامـات اجتماعی را زیرو رو کند و همه چیز را از نو بسازد. مدتی بـا شـوق و حرارت برای چپ گرا های افراطی و برای انقلاب پرولتاریا گار کرده؛ و آن هم توزرد از آب درآمده، ملاحظه کنید در مملکتی که باچ نان شکوهی انقلاب را به ثمـر رسـاند چه اتفاقاتی افتاده است! دیکتاتوری، حکومـت پلیسی و ارتش منجـر بـه امتیازات طبقاتی جدیدی شده است ـ آن هم ظرف یک سال! آن چه یک وعـده شکوهمند بود. هیچ از آب درآمـد. او انقـلاب عميـق تر و گسترده تری را می خواهد کـه هـمـه چیـز را از نو شروع کند؛ و باید کاملا مواظب باشند که در دام اشتباهاتی که انقلاب قبلی در آن افتـاد این ها نیفتند.

منظور شما از انقلاب چیست؟

"تغییر کامل ساختمان فعلی جامعه ـ با خون ریزی یا بدون خونریزی ـ بر اساس یک طـرح كاملا روشن و مشخص برای این که چنین تحولی قابل اجرا باشد باید خوب در باره آن اندیشید؛ تمام جزئیات آن باید با نظم مورد بررسی قرار گیرد و همه چیز با دقت به اجرا درآید. چنین انقلابی تنهـا امـیـدی اسـت کـه وجـود دارد؛ هیچ راه دیگری برای از بیـن بـردن آشفتگی و هرج و مرج حاکم بر جامعه نیست."

ولی آیا عاقبت کار شما هم نخواهد شد_زوره حکومت پلیسی و غیره؟

"ابتدا ممکن است به همان نتایج بینجامد؛ ولی آن ها را برطرف خواهیم کرد. یک گروه مستقل و متحـد خـارج از کادر حکومت بوجود خواهیم آورد که همیشه مراقب کار های دولت خواهـد بـود و آن را هدایت خواهد کرد."


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 142 و 143

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
159 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-28 19:30:20 ذهن و دانستگی


روال روزانه زندگی خود را در اطراف تنهـا شیر آب دهکده تکرار می کرد. آب به کندی جریان داشت؛ و انبـوه زنان در انتظار نوبت خود بودند. سه تا از آن ها بـا قيـل و قـال بسیار و چهره هـای مشغول دعوا و نزاع بودند. چنان خشم بر آن ها غلبـه داشـت که کم ترین توجهی به هیچ کس دیگر نداشتند؛ و هیچ کس دیگر هم به آن ها توجه نداشت. پیر زنی یکی از زن های جـوان را کمک کرد تا ظرف بزرگ آب را روی سرش بگذارد. دختر بچه ای به آرامی آمـد کوزه آبش را به زیر شیر سیر داد، آنرا پر کرد و بی یک کلمه حرف دور شد. زن های دیگر می آمدند و می رفتند، و جنجـال و نـزاع هم چنان ادامه داشت، و به نظر نمی رسید که هرگز تمام بشود. سـه زنی که دعوا داشتند یک باره دست از دعوا کشیدند، ظرف هایشان را پر کردند و انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده است هر یک به راه خود رفت. حالا دیگر تابش خورشید پر زور تر شده بود، و دود از سقف بام های کاه گلی خانه های روستایی به هوا می رفـت. داشتند اولیـن وعده غذای روزانه را می پختند. و چه یکباره همه چیز ساکت شد؛ جز سر و صدای گاو ها همه جا سکوت بود. همین که سر و صدای نزاع خوابید صدای غـرش دریا از پشت خانه ها، باغ هـا و نخلستان ها شنیده می شد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 141 و 142

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
196 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 20:46:57 سلام به همراهان عزیز

حتما گوش کنید عالیه
211 viewsedited  17:46
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 20:46:17 موسیقی بیکلام «رستاخیز» مخصوص مدیتیشن و مراقبه

Terry Oldfield
Resurrection
208 views17:46
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 19:30:27 ادامه ...


"منظورتان این است که همه مسائل فقط زمانی به وجـود می آیند که انسان در تضاد و بدبختی است. ولی انسان وقتی بدبخت است می خواهد از آن خارج بشود؛ این کاملا طبیعی است."

میل یافتن یک راه خروج فقط مسئله دیگری به بار می آورد. با نشناختن یک مسئله شما مسائل دیگری بوجود می آورید. مسئله شما ناخوشبختی است. حـال بـرای آن که همیـن یـک مسئله را بشناسید باید فارغ از همه مسائل دیگر باشید. ناخوشبختی تنها مسئله ایست که شما دارید. حالا با طرح این سوال که چگونـه بـاید از آن خارج شد، مسائلی دیگری ایجاد نکنید تا در آن پیچانده شوید، تا ذهنتان به وسیله آن ها شلوغ و گیج بشود. ذهن شما در جستجوی یک امید است؛ در جستجوی یافتن پاسـخ بـرای مسئله "چگونگی خروج" است. اشتباه و بطـلان ایـن مـوضـوع را ـ که نوعی فـرار است. درک کنید؛ در آن صـورت به طور مستقیم رو در رو با خود مسئله خواهید مـاند. نتیجه در ارتباط مـاندن مستقیم با مسئله بحران است. و ما همیشه از این بحران فرار می کنیم. ولی تنها در پری و شدت بحران است که مسئله پایان می یابد.

"از وقتی آن حادثه کشنده اتفاق افتاد من احساس می کرده ام که باید خود را در یأس و ناامیدی خویش گم کنم؛ باید ناامیدی خـود را هر چه بیش تر پرورش بدهم؛ ولی در عین حال تحمل آن برون از توانم بوده است. اما حالا میبینم که باید بدون ترس و بدون اینکه احسـاس كـنـم نسـبت بـه شـوهرم وفادار نبـوده ام بـا مسـئله برخورد کنم. می دانید، همیشه این احساس عمیق در من بود که اگر مثل زمانی که شوهرم زنده بود شاد باقی بمانم و شادی خود را استمرار بدهم انگار بطریقی به روح او بیوفائی کرده ام. ولی مثـل اینکه بار از دوشم برداشته شد؛ و هم اکنون شادمانی ای را احساس می کنم که برون از زمان است."


کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 140 و 141

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
218 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-26 19:30:41 ادامه ...


"آیا شما می گویید باید بدون امید زندگی کنیم؟
آیا حالتی وجود ندارد که در آن نه امید هست و نه ناامیدی؛ حالتی که در آن سعادت هست و خجستگی؟ شما وقتی خود را خوشبخت می دانستید امید نداشتید، به فکر امید نبودید؛ بودید؟"

"می فهمم چه می گویید. من امید نداشتم زیرا او در کنارم بود و؛ شادمانه از یک روز به روز دیگر زندگی می کردم. ولی حالا او رفته است و... ما فقط هنگامی که خوشبخت و شادمانیم فارغ از امیدیـم. وقتی ناخوشبخت، بیمار، مـورد ظلـم، و مـورد استثمار و اجحاف هستیم فردا برایمان اهمیت پیدا می کند. و اگر فردایی در کار نباشـد احساس یأس و تیرگی می کنیم. ولی چگونه انسان می تواند در حالت شادمانی و خوشبختی باقی بماند؟ "

ابتدا حقیقت امید و ناامیدی را درک کنید و ببینید. فقـط ایـن را ببینید که چگونه توهم و رؤیای امیـد شـما را در خود نگه داشته؛ و نتيجتـا موجـب يـأس شـمـا گـشـتـه اسـت بـا یـک کیفیـت انفعـالى(passive) به این جریان توجه کنید_که البته آن طور ک به نظر می رسد کار ساده ای نیست.

می پرسید چگونه در حالت شادمانی بمانید. آیا اصولا" خود ایـن سوال مبتنی بر امید نیست؟ شما دراین آرزویید که آن چه را گم کرده اید دوباره به دست آورید؛ یا به طریق و وسیله ای دوباره آن را تملک کنید. در سوال شما میل حصول، "شدن" و "رسیدن" مضمـر است؛ این طور نیست؟ شما وقتی یک موضوع و یک هدف را در نظر دارید، امیـد مـطـرح اسـت. در این صورت شما دوبـاره در دام ناخوشبختی خود گرفتار شده اید. اصـولا" مـرام اميـد مـرام آینـده است؛ ولی خوشبختی چیزی نیست که مربـوط بـه زمـان باشـد. هنگامی که شما در خوشبختی و شادمانی به سر می بردید هرگز از خودتان نمی پرسیدید که چگونه در آن حالت پیش بروید، چگونه آن حالت را استمرار بدهید؛ زیرا برای اینکه بتوانید چنان سوالی را مطرح کنید باید قبلا" ناخوشبختی و ناشادی را تجربه کرده باشید، باید طعم آن را چشیده باشید.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 139 و 140

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
220 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-25 19:30:26 ادامه ...


"امید یعنی فردا، یعنی آینده، یعنی اشتیاق و آرزوی خوشبختی یعنی آرزوی بهتر شدن زندگی امروز، یعنی آرزوی پیشرفت؛ یعنی میل داشتن یک خانه بهتر، پیانوی بهتر، رادیوی بهتر و نظیر آن؛ یعنی رؤیای یک جامعه پیشرفته تر و مرفه تر، یعنی یک دنیای شادمانه تر. همه این ها یعنی امید."

امید تنها در آینده است؟ آیا در گذشته و در آن چه بوده است، و نیز در رابطه با حفظ چیزهایی که انسان در گذشته داشته است امید وجود ندارد؟ امید عبارت است از حرکت نوسانی اندیشه به جلو یا عقب. امید یک جریان زمـان مند است؛ اینطور نیست؟ امید یعنی میل و آرزوی استمرار چیزی که در گذشته مطبـوع و لذت بخش بوده؛ چیزی که انسان می تواند آن را بهبود بخشد؛ و ضـد آن ناامیدی و یأس است. ما مدام بین امید و ناامیدی در نوسانیم. می گوییم بخاطر امید زنده ایم، و امید در گذشته - یا بیشتر در آینده است. آینده امید هر سیاست مدار، هـر اصلاح گر و هر انقلابی اسـت؛ آینده امید کسانی است که در جستجوی فضیلت اند یا در جستجوی چیزی که آن را خدا می نامند. ما می گوئیم با امید زنده ایم؛ ولی آیا واقعا این طور است؟ آیا تا وقتی آینده با گذشته حاکم بـر مـا اسـت ما واقعا زندگی می کنیم!؟ آیا زندگی حرکت از گذشته است به سوی آینده؟ وقتی شما نگران فردائید آیا زندگی می کنید؟ علت يأس و ناامیدی این است که فردا و آینده برای ما اهمیتی فوق العاده پیـدا کرده است. اگر آینده تنها چیزی است که برای شـمـا مـهـم اسـت و بخاطر آن و به امید آن زندگی می کنید، درآن صورت گذشته اسـباب و وسيله يأس و ناامیدی است. شـمـا بـه امـیـد فـردا امـروز را فدا می کنید؛ ولی شادمانی و خوشبختی در امروز است، در اکنون است. انسان های ناخوشبخت هستند که زندگی امروز خود را با نگرانی وعلاقه به فردا پر می کنند و این جریان را به حساب امید داشتن می گذارند. شادمانه زیستن بـدون امید زیستن است. انسـان امیدوار یک انسان خوشبخت نیست؛ او فقـط يـأس و ناامیدی رامی شناسد. حالت ناامیدی است که امیـد یـا خـشـم و رنجـش را بـه آینده منعکس می کند، که هم یأس و هـم یـک آینده درخشان را در خود تصور می شود.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 137 و 138 و 139

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
225 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-24 19:35:12 ادامه ...



"من به وسيلـه او كامـل شـده بـودم؛ زیبـایی و شادمانی آن را می شناختم، درک می کردم."

ولی می بینید که به پایان رسیده است. چیزی که در خـود کـامل نیست همیشـه بـه پایان می رسد. درهم آمیخته شـدن بـا دیگری همیشه در معرض تجزیه است؛ همیشه توقف و زوال آن وجـود دارد. یکپارچه شدن باید از درون خویش باشد؛ و تنها در آن صورت است که پایان و زوالی برای آن نیست. یکپارچگی جریانی است که در تفکر منفی ـ که بالاترین شکل خرد و ادراک است - وجود دارد. آیا شما تمامیت و یکپارچگی را جستجو می کنید؟

"من نمی دانم چه چیز را جستجو می کنم، ولی دلم می خواهـد "امید" را بشناسم؛ زیرا بنظر می رسد که امیـد نقش مهمی را در زندگی ما بازی می کند. تا وقتی او زنده بود من هرگز به آینده فکـر نمی کردم؛ هرگز به امید یا خوشبختی فکر نمی کردم؛ فـردا برايـم وجود نداشـت؛ فقط زندگی می کردم - بدون هر گونه اندیشه و نگرانی."

زیرا شاد بودید. ولی حالا ناشادی و نارضایتی، آینده را مطـرح می کند، خلق می کند؛ امید، یا عکس آن، یعنی یأس و ناامیدی را خلـق می کند. چیز غریبی است، نه؟ وقتی انسان شادمان است زمـان وجود ندارد، دیروز و فردا بکلی در غیبت اند؛ انسان به فکر گذشته یا آینده نیست. ولی ناشادی امید، یأس و نا امیدی را مطرح می کند. ما با امید به دنیا می آییم و آن را تا لحظه مرگ داریم. بله، این "دقیقا" کاری است که ما میکنیم؛ یا بهتر است بگوئیم مـا در بدبختی زاده می شویم، و امید ما را تا گور بدرقه می کند، همـراه ما است. منظور شما از امید چیست؟



ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 136 و 137

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
244 viewsedited  16:35
باز کردن / نظر دهید