Get Mystery Box with random crypto!

جیدو کریشنامورتی

لوگوی کانال تلگرام jiddukrishnamurtii — جیدو کریشنامورتی ج
لوگوی کانال تلگرام jiddukrishnamurtii — جیدو کریشنامورتی
آدرس کانال: @jiddukrishnamurtii
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 2.18K
توضیحات از کانال

✔️ کپی مطالب فقط با ذکر منبع مجاز هست
Admin
@hossein_mysticosm
کانال اختصاصی کریشنامورتی
مطالب کریشنامورتی در این کانال کاملا اختصاصی قرار میگیرد

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 9

2022-05-06 19:30:00 ادامه ...


بله، ولی انسان چه کار دیگری می تواند بکند؟

سوال نکنید، فقط جریان افکارتان را مشاهده کنید. فکر چه پدیده فریبنده و حیله گری است! وعده آرامش و رهایی می دهد، ولی فقط آشفتگی جدیدی به بار می آورد. حال فقط نظاره گر بی تفاوت جریانات فکری خود باشید، و بگذارید حقيقت آن به گونه ای که هست باشد.

"آیا خلاصی از حسادت، نفرت، و این نزاع و ستیز بی وقفه و سرکوب شده درونی ممکن است؟"

وقتی شما اميد حصول چیزی را دارید، آن چيز بازتاب و انعکاس تمایلات و آرزوهای شما است. و شما ممکن است در تحقق آرزوی خود موفق باشید، اما این نیز نوعی جایگزینی است؛و بنابراین ستیز و نزاع درونی هنوز ادامه دارد. میل و آرزوی حصول یک چیز، با اجتناب از تمایل برای حصول، يک جريان ستیز آلود است؛ شما هنوز اسیر جریانات متضاد هستید. باطل و ناصواب را بعنوان باطل و ناصواب ببينيد؛ در آنصورت حقیقت وجود دارد. شما در جستجوی آن نباشید. چیزی را که جستجو میکنید ممکن است بیابید، ولی آنچه یافته اید حقیقت نیست. قضيه مثل این است که یک شخص بدگمان و سوء ظنی موضوع مورد ظن خود را پیدا کند. این کار نسبتا ساده و در عین حال احمقانه است. فقط با حالت passive نسبت به جریانات فکری خود، و نیز نسبت به این تمایل که می خواهید از اسارت فكر آزاد گردید، آگاه باشید نظاره گر باشید.

"همه اینها برای من دریافتها و کشفیات بزرگی بود؛ و دارم کم کم حقیقت چیزهایی را که گفتید می بینم. امیدوارم سالها طول نکشد تا از این تضادها و کشمکشها رها بشوم. (باز هم دارم امید میبندم!) در آرامش نگاه خواهم کرد تا ببینم چه پیش می آید."


کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 26

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
87 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-05 19:30:00 ادامه ...


"من حالا می بینم که چرا در مدرسه با تمام خواهران همکارم که ازدواج کرده بودند و بطور کلی در همه روابطم مدام با دیگران جنگ و نزاع داشتم؛ منتها آنرا توجیه میکردم با بر آن سرپوش میگذاشتم. من بصورت یک معلم ایده آل درآمده بودم؛ و هدفم همین بود که بصورت ایده آل درآیم. و همینطور هم شد؛ بعنوان یک معلم ایده آل شناخته شدم"

هر قدر ایده آل قوی تر باشد سرکوبی آن عميق تر است؛ تضاد و میل خصومت عمیق تر است.

"بله، من حالا همه آنها را می بینم؛ و عجیب است که وقتی به خودم نگاه میکنم اصلا اهمیت نمی دهم و ناراحت نیستم که چنین واقعيت هایی در وجودم هست"

به این جهت اهمیت نمیدهید که نسبت به خودتان و خشونت های خود نوعی شناخت پیدا کرده اید. نفس این شناخت به شما لذت خاصی میدهد؛ نوعی سرزندگی و هیجان می دهد؛ احساس اعتماد ناشی از شناخت خویش را میدهد؛ احساس قدرت ناشی از دانش می دهد. همانگونه که حسادت - اگر چه رنج آور است - به شما احساس لذت هم می داده است، حالا هم شناخت گذشته تان به شما احساس نوعی مهارت و تسلط می دهد، که این نیز لذت بخش است. شما حالا برای حسادت، برای سرخوردگی، برای بی کسی و تنهایی کلمه جدیدی جایگزین کرده اید؛ و آن کلمه "نفرت" است و نسبت به آن شناخت پیدا کرده اید. در دانستن احساس غرور وجود دارد - که شکل دیگری از میل تخاصم و مخالفت است. ما از یک جایگزین به جایگزین دیگر می رویم؛ ولی همه جایگزین ها اساسا یکی هستند، گر چه از نظر لفظ ممکن است متفاوت بنظر رسند. پس در دام اندیشه های خود گرفتارید، نيستيد؟


ادامه دارد ..‌.

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 25

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
148 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-04 19:30:00 ادامه ...


شما به چه چیز علاقه شدید داريد؟ منظورم در زمینه حرفه و تخصص رسمی نیست؛ بلکه عمیقا به چه چیز علاقمندید؟

"من همیشه میخواسته ام نقاشی کنم"

چرا نکرده اید؟

"پدرم از دست زدن من به هر کاری که پولساز نبود ممانعت می کرد. پدرم مردی بسیار مهاجم و سطله طلب بود؛ به نظر او همه چیز به پول ختم می شد؛ پول برایش تنها هدف بود. هرگز دست به کاری نمیزد مگر اینکه در آن پول، پرستیژ و قدرت باشد. كلمه بیشتر برای او یک کلمه مقدس بود، ما هم بچه های او، و در واقع تیول او بودیم. اگر چه من او را دوست داشتم ولی در بسياری از امور با او مخالف بودم. عقیده به اینکه پول یک چیز مهم است در عمق وجود من نیز ریشه دوانده بوده و اینکه معلمی را دوست داشتم شاید به این خاطر بوده که امكان رئیس بودن را به من می داند. در فرصت تعطیلات نقاشی می کردم؛ ولی اغلب کارم چندان رضایت بخش نبود؛ دلم میخواست تمام زندگی ام را در آن کار بگذارم؛ ولی عملا سالی دو ماه بیشتر به آن نمی پرداختم. عاقبت نقاشی را رها کردم؛ ولی درونم همیشه در شوق آن میسوخت. و اینکه نتوانسته بودم کار دلخواهم را انجام بدهم مقداری خشم و میل خصومت در وجودم ایجاد کرد"

آیا ازدواج کرده اید؟ بچه دارید؟

"عاشق یک مرد زن دار شدم و پنهانی با هم زندگی می کردیم. سخت نسبت به زن و بچه های او رشک می ورزیدم و خودم اگر چه آرزوی بچه را داشتم اما از بچه دار شدن می ترسیدم. از همه چیزهای طبیعی، از مصاحبت هر روزی با او و از بسیاری چیزها محروم بودم؛ و حسادت بصورت یک خشم سوزان در وجودم نهفته بود. او مجبور شد به شهر دیگری نقل مکان کند؛ و آتش حسادت من هرگز فروکش نکرد. چيز غير قابل تحملی بود. برای اینکه آنرا فراموش کنم بیش از پیش به تدریس پناه بردم. ولی حالا می بینم که هنوز هم گرفتار حسادتم؛ حسادت نه نسبت به او - زیرا او مرده است - بلکه نسبت به انسان های خوشبخت، انسانهایی که زندگی زناشویی دارند، انسان هائی که موفق اند؛ و تقريبا نسبت به همه کس"

حسادت و نفرت یک چیزاند. در قلبی که پر از عشق است جایی برای چیز دیگر نیست، ولی ما عشق نداریم؛ دود زندگی ما را خفه می کند و شعله می میرد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 23 و 24 و 25

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
189 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-03 19:30:00 ادامه ...

"می دانید، من همیشه فکر میکردم عاشق بچه ها هستم؛ و حتی وقتی بزرگ شده بودند اگر گرفتاری و مسئله ای داشتند برای تسلی و چارہ جویی به من مراجعه می کردند. من مسلم فرض میکردم که آنها را دوست دارم - مخصوصا آنهایی را که سوای درس و كلاس مورد توجه مخصوص من بودند. ولی حالا می بینم نفرت بصورت جریانی پنهان و میل خصومت عمیق همیشه در من وجود داشته است. من باید با این کشف چه کنم؟ نمی توانید تصور کنید که چقدر ترسناک است. گر چه شما می گویید خود را سرزنش نکنیم، ولی این کشف فوق العاده برای من دلهره آور، و در عین حال سودمند بوده است"

جریان و مکانیسم عملکرد نفرت را هم کشف کرده اید؟ درک علت و اینکه چرا نفرت می ورزید نسبتا ساده است؛ ولی آیا نسبت به راه های تجلی آن نیز آگاهید؟ آیا نفرت را آنگونه مشاهده میکنید که یک حیوان عجيب و قبلا ناشناخته را؟

"همه چیز برای من تازگی دارد؛ ولی هرگز به نحوه فعل و انفعال و چگونگی عملکرد نفرت توجه نکرده ام"

بگذارید این کار را حالا بکنیم ببینیم چه اتفاقی می افتد. بگذارید همانطور که نفرت خود را باز می نماید نسبت به آن توجه و مراقبت دقیق داشته باشیم؛ آنرا زیر نظر داشته باشیم. شوکه نشوید، آنرا محکوم نکنید یا برای آن توجيه و عذر و بهانه نتراشيد؛ فقط آنرا نگاه کنید؛ نظاره گر بی تفاوت آن باشيد. نفرت شکلی از ناکامی با عدم ارضاء است. ارضاء و عدم ارضاء همیشه با هم اند، دو روی یک سکه اند.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 22 و 23

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
227 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-02 19:30:00 ادامه ...


عشق چیز عجیبی است؛ تا زمانی که به فکر پیچیده است و آلوده به فکر است عشق نیست. شما وقتی به شخصی می اندیشید که تصور می کنید عاشق او هستید، آن شخص برای شما سمبل احساسات لذت بخش است؛ سمبل یک مقدار خاطرات و تصاویر است. به عبارت دیگر، فكر آن شخص شما را به یاد خاطرات خوش زندگیتان می اندازد - و این عشق نیست. فكر sensation است؛ و sensation عشق نيست.
نفس جریان تفکر مانع تجلی عشق است. عشق شعله ایست بدون درد و غبار فكر، بدون غبار حسادت، بدون بدخواهی و خصومت، بدون ملالت تكليف و عادت. اینها همه كار فکر است. تا زمانی که قلب خود را از چیزهای ذهن انباشته است لاجرم نفرت وجود دارد، دشمنی و مخالفت وجود دارد، ستیز و تضاد وجود دارد. فکر یک فعل و انفعال واکنشی است. و چیزی که واکنش است همیشه بطریقی منجر به خصومت و دشمنی می گردد.
واکنش منشأ كينه و دشمنی است. فکر عامل ضديت و تخالف است؛ عامل نفرت است. فكر ابزار رقابت است؛ همیشه هدف و نتیجه ای را جستجو می کند و در طلب موفقیت است. ارضاء آن منجر به حصول لذت می گردد، و نتيجه عدم ارضاء آن نفرت است. تضاد حامل فکری است که گرفتار ضدها است؛ و سنتز ضدها باز هم نفرت و دشمنی است.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 21 و 22

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
286 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-01 19:30:01 نفرت


زن معلم بود- یا بوده است. زنی است رئوف و با شفقت؛ و این خلق و خو برایش تقریبا بصورت یک عادت و روتین در آمده است. میگفت متجاوز از بيست و پنج سال تدریس کرده و از کار خود احساس رضایت و خوشنودی داشته است. گر چه اواخر کار میخواسته همه چیز را رها کند ولی معذلک به کار تدریس چسبیده بوده. این اواخر چیزی را در باره خود کشف کرده که عمیقا در طبیعت او پنهان بوده. آنرا تصادفا ضمن یکی از بحث ها کشف کرده و این کشف واقعا او را شگفت زده کرده و تکان داده.
میگفت چیزی که کشف کرده یک واقعیت است؛ وجود دارد، نه اینکه صرفا" تهمتی باشند که به خود می زند. و حالا که به سال های گذشته نگاه می کند می بیند آن چيز پنهان همیشه در او وجود داشته است. آنچه کشف کرده این است که همیشه پر از نفرت بوده. و این نفرت متوجه شخص بخصوصی نبوده بلکه بصورت احساس کلی نفرت بوده؛ میل سرکوب شده خصومت و دشمنی نسبت به همه کس و همه چیز بوده. وقتی برای اولین بار متوجه آن شده فکر کرده چیزی است بسیار سطحی که به سادگی می تواند آنرا از بین ببرد؛ ولى بمروں دریافته است که موضوع فقط یک احساس ملایم و رام شدنی نیست، بلکه نفرتی ریشه دار و عميق است که در تمام عمر همراه او بوده. چیزی که او را تكان داده شگفت زده کرده این است که همیشه فکر می کرده آدمی رئوف و مهربان است.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 21

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
285 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-01 13:30:51
خدمت همراهان محترم کانال

در صورتی که همراهان عزیز تمایل دارند می توانند جهت حمایت از کانال ماهانه در حد توان خود از کانال حمایت مالی بکنند (قانون جبران) تا کانال به مسیر خود ادامه دهد (ماهانه 25 هزار تومان)

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

پیشاپیش از حمایت و مهر شما سپاسگزارم

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند

@hossein_mysticosm
289 views10:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-30 19:30:00 ادامه ...


"بهر حال واقعیت این است که من نمی توانم به آن نگاه کنم"

بگذارید اول ببینیم چرا ما قادر نیستیم به واقعیت نگاه کنیم؛ چه چیز مانع می شود که بطور پاسيو فقط نظاره گر آن باشیم. (فعلا سعی نکنید به آن نگاه کنید، فقط لطفا با آرامش به چیزی که گفته می شود گوش کنید).
مجموعه تجربیات گذشته كه تشكيل شناختگی را می دهد، می کوشد تا چیزی را جذب و درک کند که آنرا تنهایی و فقر درونی مینامد؛ ولی نمی تواند آنرا درک و تجربه کند؛ زیرا نمی داند چیست؛ او فقط کلمه تنهایی را می شناسد، نه چیزی را، نه کيفيتی را که در پشت کلمه نهفته است. ناشناخته نمی تواند به حیطه تجربه درآید. شما ممکن است در باره ناشناخته تفكر و تأمل کنید، با از آن بترسيد؛ ولی فکر نمی تواند آنرا دریابد و درک کند؛ زیرا فکر محصول دانستگی و شناختگی است، محصول تجربه است. و چون فکر نمی تواند ناشناخته را بشناسد از آن می ترسد. پس ترس تا زمانی وجود دارد که فکر می خواهد ناشناخته را بشناسد و تجربه کند.

"بعد چه...؟"

لطفا گوش کنید. اگر شما صحيح گوش کنید حقیقت همه اینها را خواهید دریافت؛ و تنها حقیقت است که عمل خواهد کرد. هر کاری که فکر در رابطه با تنهائی و فقر درونی می کند، یک فرار است، اجتناب از واقعیتی است که هست. و در اجتناب از ماندن با آنچه هست و فرار از آن، فكر عناصر شرطیت خود را خلق می کند و شرطیت مانع تجربه کردن نو و ناشناخته می گردد. تنها پاسخ و واكنش فكر نسبت به ناشناخته ترس است.
فكر ممكن است به ترس نام ها و برچسب های متفاوت بگذارد، آنرا به لفافه های گوناگون بپیچد؛ ولی در پشت همه آن لفافه ها و تحریف ها ترس نهفته است. شما فقط این حقیقت را درک کنید که فکر نمی تواند روی ناشناخته عمل کند و در ارتباط با آن باشد؛ فکر نمی تواند روی واقعیتی که در پشت كلمه "فقر و تنهایی درون" نهفته است عمل کند. تنها بعد از دیدن این حقیقت است که آنچه هست خود را باز می نماید، خود را نشان می دهد. و آنچه هست پایان ناپذیر است؛ غير قابل زوال یا فرسایش است.
حال بگذارید چیزهایی که شنیدید خود بخود عمل کنند؛ آنها را به فكر آلوده نکنید؛ بگذارید حقیقتی که دریافته اید خالص بماند. آرام بودن بعد از کشت و بذرافشانی منجر به زایش محصول می گردد.


کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 19 و 20

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
347 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-29 19:30:00 ادامه ...


حال تصور از دست دادن این ارزش ها است که ترس از فقر و خلاء درونی را در شما ایجاد می کند - ترس از اینکه مثلا دیگر یک خدمتگذار اجتماعی به حساب نمی آئید. پس فقر، تنهایی و خلاء درونی شما - که یک کیفیت ناشناخته و تجربه نشده است - فقط یک پندار و یک تصور است و نمی تواند عامل و علت ترس شما باشد. علت ترس شما شناخته ها هستند. نه ناشناخته ها! شما فقر درونی خود را - که ناشناخته است و بر اساس ارزش های برونی ۔ که شناخته است - میسنجيد. چنين جریانی است که ترس به بار می آورد؟

"بله، کاملا درست است. من تنهایی درونی را با چیزهایی که از طريق تجربه نسبت به آنها شناخت دارم مقایسه می کنم. چیزهایی که تجربه کرده ام و در حیطه شناخت و دانستگی است ترس از چیزی را بوجود می آورد که من هرگز آنرا واقعا تجربه نکرده ام"

پس ترس شما واقعا از فقر و تنهایی درونی نیست، بلكه گذشته های تجربه شده و شناخته شده هستند که از چیزی که آنرا تجربه نکرده اند و نمی شناسند ترس دارند! گذشته می خواهد نو و ناشناخته را جذب کند، به حیطه شناخته در آورد و از آن یک تجربه بسازد، آنرا تجربه کند. ولی آیا گذشته - گذشته که عبارت از "هستی" و "هويت شما است، و در حیطه شناختگی است - میتواند نو و ناشناخته را تجربه کند؟ شناخته تنها می تواند چیزی را تجربه کند که از سنخ خودش است، که از جنس خودش است (یعنی شناخته است)؛ ولی هرگز نمی تواند نو و ناشناخته را تجربه کند.
شما وقتی به ناشناخته برچسبی می گذارید و آنرا مثلا تنهایی فقر و خلوت درون می نامید، فقط الفاظی را شناخته اید؛ و شناخت الفاظ را به حساب تجربه کردن ناشناخته گذاشته اید، نه اینکه واقعا محتوای آن ناشناخته را تجربه کرده باشید. و لفظ و کلمه است که ابتدا ترس را بوجود می آورد؛ و سپس خود آن ترس تشكيل حجاب و پرده ای را می دهد که مانع تجربه ناشناخته می گردد. کلمه فقر و تنهایی درونی، واقعيت و آنچه هست را می پوشاند؛ و خود همان کلمه است که ترس را بوجود می آورد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 18 و 19

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
329 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-28 19:30:49 ادامه ...


تنها بودن به معنای والای آن بسیار لازم است؛ ولی تنهایی بمعنای انزوا به انسان احساس نوعی قدرت کاذب می دهد، به انسان احساس آسیب ناپذیر بودن می دهد. این تنهائی منزویانه یعنی جدا کردن خویش؛ این تنهائی توعی فرار است؛ نوعی پناه بردن به چیزی است.


اما بهر حال آیا این مهم نیست که ببینید چرا هرگز از خود نپرسیده اید که علت فعالیت های ظاهرا نیکوکارانه شما چه بوده است؟ نباید به بررسی این موضوع بپردازید؟

"چرا، بررسی آن لازم است. اجازه بدهید همین کار را بکنیم. من فکر میکنم ترس از تنهایی و خلوت درون بوده است که مرا به انجام آن کارها وامی داشته است"

شما چرا در رابطه با خلوت و تنهایی درون کلمه "ترس" را بكار می برید؟ از نظر برونی و فیزیکی شما نمی ترسید که تنها باشید؛ ولی از تنهایی و خلوت درونی میگریزید. چرا؟ ترس یک امر انتزاعی نیست؛ بلکه همیشه در رابطه با یک چیز است. ترس چیزی نیست که به خودی خود وجود داشته باشد؛ فقط یک کلمه است؛ در تماس و رابطه با چیز دیگر است که ترس احساس می شود. بنابراین آن چیزی که شما از آن می ترسید چیست؟

"این تنهایی و تهی درون"

ترس از تنهایی درون تنها در رابطه با چیز دیگری وجود دارد. شما نمی توانید از تنهائی و خلوت درون خویش بترسید، زیرا هرگز به آن نگاه نکرده اید. شما ترس از تنهایی درونی را با چیزی که قبلا میشناخته اید می سنجيد. شما نسبت به ارزش خود بعنوان یک خدمتگذار اجتماعی، بعنوان یک مادر، بعنوان یک شخص شایسته بعنوان انسانی که قدرت تحمل تنهائی و خلوت گزینی را دارد آگاهی و اشعار داريد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 17 و 18

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
376 views16:30
باز کردن / نظر دهید