Get Mystery Box with random crypto!

جیدو کریشنامورتی

لوگوی کانال تلگرام jiddukrishnamurtii — جیدو کریشنامورتی ج
لوگوی کانال تلگرام jiddukrishnamurtii — جیدو کریشنامورتی
آدرس کانال: @jiddukrishnamurtii
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 2.18K
توضیحات از کانال

✔️ کپی مطالب فقط با ذکر منبع مجاز هست
Admin
@hossein_mysticosm
کانال اختصاصی کریشنامورتی
مطالب کریشنامورتی در این کانال کاملا اختصاصی قرار میگیرد

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 10

2022-04-27 19:30:06 ادامه ...


مسئله من این است که می خواهم آزاد باشم - نه تنها از شرطی بودن نسبت به این چیزها، بلکه از هر نوع شرطی بودن - و می خواهم به ورای حصار شرطی خود بروم. این برای من بصورت یک ضرورت مبرم در آمده است - نه فقط بخاطر شنیدن سخنان شما، بلکه بخاطر مشاهدات و تجربیات خودم. عجالتا خدمات نیکوکارانه را کنار گذاشته ام؛ و اینکه آیا آنرا از سر خواهم گرفت با نه چیزی است که بعدا باید تصمیم بگیرم.

چرا قبلا در باره علت اینگونه فعالیت ها از خودتان سوال نکرده اید؟


هرگز قبلا به ذهنم خطور نکرده است که چرا وارد خدمات اجتماعی شده ام، من همیشه میخواسته ام کمک کنم، کار خیر انجام بدهم - و میلم به خدمت از روی احساسات بی محتوا نبوده است. من دریافته ام آدم هائی که با آنها زندگی میکنم انسان هایی با حقیقت نیستند بلكه عبارتند از یک مقدار ماسک، آنهایی با حقیقتند که نیاز به کمک دارند. زندگی با ماسک دارها خسته کننده و کسالت آور است؛ ولی با غير آنها انسان احساس رنج میکند؛ احساس می کند که باید مبارزه و تلاش کند.

چرا اصولا شما اقدام به کارهای خیر یا بطور کلی هر کار دیگر می کنید؟

فکر میکنم فقط برای این است که کاری کرده باشم و بگذرد.
انسان باید زندگی و عمل کند؛ و شخصیت شرطی من به گونه ای بوده است که کارهایم تا آنجا که ممکن است باید شایسته باشد.
من هرگز از خودم نپرسیده ام که چرا این کارها را می کنم؛ ولی حالا میخواهم بدانم. ولی قبل از اینکه جلوتر برویم اجازه بدهید این را هم بگویم که من یک انسان منزوی هستم. گر چه آدم های زیادی را می بینم ولی معمولا تنهایم، و آنرا دوست دارم. در تنهایی انسان روح و نشاط ندارد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 16 و 17

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
393 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-26 19:30:28 ادامه ...


زن میگفت چند سالی با کمک یک روانشناس مشغول مطالعه تحقیق بوده و بوسيله همان روانشناس مورد تجزيه و تحليل روانی قرار گرفته و این کار نسبتا زمان برده. گر چه بعنوان یک مسیحی تربیت شده و بار آمده و نیز فلسفه هندو و معلمین آنرا مطالعه کرده ولی هرگز به هيچ تشکیلات و سیستم خاص عقیدتی نپیوسته است. مثل همیشه هنوز ناراضی بود و حتی تجزیه و تحلیل خود را هم کنار گذاشته و حالا فقط در کارهای خیر شرکت داشت. ازدواج کرده؛ هم مشکلات و ناراحتی های زناشویی را میشناخت و هم شادی های آنرا. به خیلی چیزها پناه برده است؛ به پرستیژ اجتماعی، به کار، به پول، و به لذت زندگی در کنار دریای آبی این سرزمین (هندوستان). اندوه او همیشه در حال فزونی بوده ولی او توانسته است آنرا تحمل کند.
تقریبا همه اشتغالات ما سطحی و بی مایه است. کارمان با آنها خیلی زود تمام می شود و از نو با چیزهای سطحی دیگر آغاز می کنیم. ناشناخته پایان ناپذیر چیزی نیست که از طریق حرکت های ذهنی بتوان آنرا کشف کرد.
من مدام از یک فعالیت به فعالیت دیگر رفته ام؛ از یک بدبختی به بدبختی دیگر رفته ام، همیشه به سوی چيزی کشانده شده ام و همیشه چیزی را جستجو و دنبال می کرده ام. اکنون به پایان هر نوع تمایل رسیده ام. قبل از اینکه به تمایل دیگری کشانده شوم و چند سالی هم آن تمایل مرا به خود مشغول دارد، براساس یک محرک نیرومندتر عمل کرده ام و به دیدار شما آمده ام. من زندگی خوبی داشته ام - شادمانه و غنی، به خیلی چیزها علاقه دارم؛ و موضوعات خاصی را عمیقا مطالعه کرده ام، ولی بعد از اینهمه سال هنوز هم در سطح قضايا هستم؛ بنظر نمی رسد که بتوانم در غور و بررسی از حد معینی فراتر روم؛ می خواهم به عمق بیشتری برسم ولی نمی توانم به من گفته می شود شایسته کارهای خبری هستم که انجام میدهم.
همين تصوير "خير" حصار من شده و مرا در خود فرو برده، من بوسيله كلمه "نیکوکار"، یعنی کسی که خیرش به دیگران می رسد، کسی که به نیازمندان کمک می کند و داد و دهش دارد شرطی شده ام. و من می دانم که شرطی بودن بر اساس این كلمات، مانند هر نوع شرطی شدگی دیگر، انسان را وابسته و در قالب و محدوده نگه می دارد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 14 و 15 و 16

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
435 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-25 19:31:03 ترس از خلوت درون


چقدر لازم است که هر روز بمیریم؛ هر لحظه به همه چیز بمیریم؛ به هزاران دیروز و به لحظه ای که هم اکنون در گذر است بمیریم. بدون مرگ، نوشوندگی وجود ندارد، خلق لحظه به لحظه وجود ندارد. بار گذشته به استمرار خود حیات میدهد؛ و رنج ها و دلهره های دیروز به رنج ها و دلهره های امروز حیاتی جدید می بخشد. دیروز امروز را می زاید (یا بگوییم امروز دنباله ديروز است) و فردا نیز همان دیروز است.
برای خلاصی از زنجیر استمرار چاره ای نیست جز مرگ. در هر لحظه مردن شادمانی عمیقی نهفته است. این صبح تازه، پر طراوت و روشن آزاد از روشنایی و تاریکی دیروز است؛ صدای این پرنده اولین بار است که شنیده می شود و شلوغی و سر و صدای آن بچه ها سر و صيدا و شلوغی دیروز نیست. ما خاطرات دیروز را با خود می کشیم؛ و این کار هستی ما را تیره و کدر می کند. تا زمانی که ذهن بصورت یک ماشین خودکار حمل خاطرات عمل میکند آرامش و فراغت را نمی شناسد، سکوت را نمی شناسد؛ مدام خود را تکرار و فرسوده می کند. آنچه آرام است می تواند زایشی نو داشته باشد؛ ولی چیزی که لاينقطع در حال تلاش و فعالیت است خود را فرسوده می کند و بی حاصل می ماند. در پایان یافتن (منظور عكس استمرار است. و مرگ نیز عکس استمرار است) تولدی نو هست؛ و مرگ همانقدر نزدیک است که زندگی.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 14

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
720 views16:31
باز کردن / نظر دهید
2022-04-24 19:30:18 ادامه ...


"انسان چگونه می تواند از شرطی بودن رها گردد؟"

تنها بوسيله شناخت و درک انواع فرارها. وابستگی مابه یک شخص، به کار، به یک ایده ئولوژی و بسیاری چیزهای دیگر عامل شرطی شدن است. ما باید بیهودگی فرار را درک کنیم؛ نه اینکه در جستجوي وسيله فرار بهتر، موجه تر و ظاهرا معقول تر و منطقی تری باشیم. هر نوع شكل فرار نابخردانه است؛ زیرا بطور اجتناب ناپذیری منجر به تضاد می گردد. اینکه انسان خود را به زور وادار به اجتناب از وابستگی کند، با تمرين عدم وابسته بودن کند باز هم شکل دیگری از فرار و انزواطلبی است. این نوع عدم وابستگی، در حقیقت وابستگی به عدم وابستگی ایست که ذهن بصورت یک ایده آل انتزاعی در خود متصور شده است.
به عبارت دیگر ذهن یک ایده آلی انتزاعی را عدم وابستگی می نامد. و هر نوع ایده آل یک فریب و پندار خودساخته است. و آن چيز خودساخته وقتی بصورت ایده آل درآمد وسیله ای می شود برای فرار از آنچه هست. هنگامی انسان می تواند آنچه هست را بشناسد و عملش در ارتباط با آن یک عمل كامل، هماهنگ و متناسب باشد که ذهن دیگر در جستجوی هیچ نوع وسیله فرار نباشد. نفس اندیشه درباره آنچه هست نیز نوعی فرار است از آنچه هست. اندیشه درباره مسئله، فرار از مسئله است؛ زیرا مسئله حاصل اندیشه است؛ اندیشه خود مسئله - و تنها مسئله است، چون ذهن میل ندارد چیزی که هست باشد، چون از چیزی که هست هراس دارد، در جستجوی وسائل فرار است. و طريق و شیوۂ فرار تفکر است.
تا زمانی که تفکر و اندیشه در کار است، فرارها نیز باید باشند؛ وابستگی باید باشد. و اینها شرطی بودن را تشدید و تقویت میکنند. رهایی از شرطی بودن هنگامی تحقق می یابد که رهایی از فکر تحقق یابد. تنها هنگامی که ذهن کاملا آرام است، حقیقت می تواند خود را متجلی گرداند؛ می تواند باشد.


کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 12 و 13

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
627 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-23 19:30:58 ادامه ...


"آیا من از طریق خدمات اجتماعی دارم از خود فرار میکنم؟"

آیا وابسته به آنيد، آیا نسبت به آن احساس تکلیف و وظيفه می کنید؟ اگر خود را به خدمات اجتماعی مشغول نکنید احساس گمگشتگی، خلاء، بی حوصلگی و علالت میکنید؟

"مطمئنم که چنین است"

در اینصورت وابسته بودن به کارتان وسيله فرار شما است. ما در تمام ابعاد هستی و زندگی خود وسایلی برای فرار داریم، برای شما کار وسيله فرار است، برای دیگری مشروب، برای دیگری دانش، برای دیگری وسایل سرگرمی و مشغولیت و ماهیت تمام وسایل فرار یکسان است؛ اینطور نیست که یکی بر دیگری مزیت داشته باشد. مجسمه سنگی ای که بعنوان "خدا" پرستش میکنی، اگر وسیله ای باشد برای اینکه تو از پوچی خودت فرار کنی همان نقش و ماهيت را دارد که چیزهای دیگر، و ما تنها زمانی می توانیم نسبت به شرطی بودن خویش آگاه کردیم که وسائل و شکل های فرار را شناخته باشیم.

"اگر من دست از فرار بوسيله خدمات اجتماعی بردارم چه کار دیگر می توانم بکنم؟ آیا می توانم بدون فرار کاری بکنم؟ آیا هر کاری بکنم نوعی فرار از خویشتن خود نیست؛ فرار از چیزی نیست که هستم؟"


آیا این سوال صرفا یک سوال سطحی و لفظی است، یا از تجربه یک واقعیت نشئت می گیرد؟ آیا واقعا حس می کنید که مثلا" کار برای شما نوعی فرار است؟ اگر فرار نکنید چه اتفاقی می افتد؟ آیا تا به حال سعی کرده اید فرار نکنید؟

"جسارتا" باید بگویم چیزی که شما می گویید بسیار منفی و پاس آور است. شما هیچ جایگزینی برای کار پیشنهاد نمیکنید."

آیا هر نوع جایگزینی شکل دیگری از فرار نیست؟ وقتی کار و مشغولیت خاصی برای ما رضایت بخش نیست با منجر به تضاد بیشتری می گردد آنرا رها میکنیم و به کار و فعالیت دیگری روی می آوریم. ولی بدون شناخت فرار، هر نوع جایگزینی کاری است عبث. این وسائل فرار و وابستگی مابه آنها است که منجر به شرطيت می گردد. و شرطیت است که مسایل و تضادهایی را به بار می آورد. و نیز شرطیت است که مانع ما برای شناخت چالش میگردد. و تا زمانی که از موضع شرطيت عمل میکنیم هر نوع پاسخمان به چالش تضاد و آشفتگی به بار می آورد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 11 و 12

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
512 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-22 19:30:40 ادامه ...


"انسان چگونه باید نسبت به شرطی بودن خویش آگاه گردد؟"

این آگاهی تنها از طریق درک جریان دیگری قابل تحقق است؛ و آن جریان وابستگی است. اگر شما بتوانیم علت وابستگی خود را بشناسیم و درک کنیم شاید بتوانیم نسبت به شرطی بودن خويش نیز آگاه کردیم.

"آیا موضوع را به این صورت مطرح کردن، مصداق لقمه را دور سر گرداندن نیست؟ آیا نمی توان به یک شکل مستقیم با مسئله برخورد کرد؟"

نه، این لقمه را دور سر گرداندن نیست. شما فقط می توانید شرطی بودن خود را به یک طريق غير مستقيم، یعنی در رابطه با یک چیز دیگر بشناسید. شما نمی توانید نسبت به شرطی بودن خود بعنوان یک پدیده انتزاعی آگاه گردید؛ زیرا در آنصورت شما صرفا معنای یک مقدار کلمات را آموخته اید یا شناخته اید. و چنین شناختی فاقد هرگونه فایدت و اهمیت است. ما فقط نسبت به تضاد آگاهی واقعی و غیر انتزاعی داریم. و تضاد هنگامی وجود دارد که پاسخ به چالش کامل نیست. این تضاد حاصل شرطی بودن ما است.
شرطی بودن عبارت است از وابستگی - وابستگی به کار، به سنت ها، به ثروت، به انسان ها به ایدئولوژی ها و غیره. اگر وابستگی نبود آیا شرطی بودن وجود داشت؟ مسلما نه. پس مسئله این است که چرا ما وابسته ایم؟ من به مملكتم وابسته ام زیرا از طريق همگونی با آن خود را یک کسی می دانم. من خود را با شغل و حرفه ام همگون میکنم؛ و در آنصورت شغلم برایم خیلی اهمیت پیدا می کند، من عبارت از فامیلم هستم؛ عبارت از دارایی هایم هستم؛ من به آنها وابسته ام؛ چیزهایی که به آن وابسته ام وسیله ایست برای فرار از پوچی و خلاء درون خويش. وابستگی یعنی فرار؛ و فرار است که شرطی بودن را تقویت و تشدید می کند.
اگر من به شما وابسته ام، بدانجهت است که شما وسیله ای هستید برای اینکه من از خود فرار کنم. بنابراین شما برای من خیلی اهمیت پیدا می کنید؛ من باید شما را داشته باشم؛ باید نسبت به شما احساس تملک کنم؛ باید به بچسبم. پس شما عامل شرطی شدن من هستید، و فرار نیز خود شکلی دیگر از شرطی بودن است عين شرطی بودن است. حال اگر ما بتوانیم به شکل های فرار آگاه گردیم، می توانیم عوامل شرطی شدن و جریانات مؤثر در آن را هم درک کنیم و بشناسيم.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 10 و 11

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
414 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-21 19:30:32 ادامه ...


"اثرات اجتماعی و محیطی، جامعه ای که در آن بدنیا آمده ایم، فرهنگی که در آن نشو و نما کرده ایم، فشارهای اقتصادی و سیاسی، و عواملی از این قبیل علت شرطی شدگی ما است"

همینطور است؛ ولی آیا گل ماجرا همین است؟ عوامل مؤثر در "شرطیت" را خودما بوجود آورده ایم. این یک امر کاملا واضح است که اجتماع محصول رابطه انسان با انسان است و رابطه انسان ها مبتنی بر تمتع و بهره کشی، نیاز، راحت طلبی و حظ نفس است. رابطه مبتنی بر این نیازها و کیفیت ها است که منجر به ایجاد عوامل مؤثر در شرطیت می گردد؛ و نیز ارزش هایی را بوجود می آورد که ما را به یکدیگر پیوند می دهد. و همین عوامل و ارزش ها است که ما را در خود محصور و محدود نگه می دارد.
این محصورشدگی عین شرطی بودن است. ما بوسيله افکار و اعمال خود در یک قالب محدود فرو شده ایم؛ ولی آگاه نیستیم به اینکه در چنین قالب محدودی به سر می بریم؛ ما فقط نسبت به تضادها، رنجها و لذت های خویش آگاهیم. بنظر نمی رسد که ما در زمينه آگاهی از این حد فراتر برویم؛ اگر هم فراتر برویم تنها نتیجه آن این است که در تضادهای بیشتر پیش رفته ایم و فرو شده ایم. ما نسبت به شرطی بودن خود ناآگاهیم؛ و تا زمانی که این آگاهی حاصل نشود هر عمل ما منجر به تشدید تضاد و آشفتگی بیشتر خواهد شد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 9 و 10

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
383 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-20 19:30:26 ادامه ...

"منظورتان از تضاد چیست؟"

هر نوع تضاد و ستيز: ستیز و تضاد بين ملت ها، بين گروه های مختلف اجتماعی، بین افراد؛ و نیز ستیزها و تضادهایی که درون خود انسان جریان دارد. آیا تا زمانی که بین عمل کننده و عمل، بين چالش و پاسخ به آن ناهماهنگی وجود دارد و پاسخ به چالش بک پاسخ کامل نیست، وجود تضاد یک امر اجتناب ناپذیر نخواهد بود؟ پس مسئله ما تضاد است؛ اینطور نیست؟ نه تضاد خاصی، بلکه تضاد بطور کلی: تضاد و کشمکش بین ایده ئولوژی ها، باورها و عقاید. اگر تضاد نبود مسئله هم نبود.

"آیا شما انسان را توصیه میکنید به اینکه در جستجوی یک زندگی منزوی باشد و فقط به تفکر و تأمل و نظريه بافی درباره خویش بپردازد؟"

درک مفهوم واقعی "تأمل" کاری است بسیار مشكل. هر یک از ما به شکلی طالب یک زندگی منزوی و جدا از دیگران هستیم، ولی زندگی در انزوا مسئله ای را حل نمی کند، بلکه بر عکس آنرا تشدید می نماید. بهر حال فعلا سعی ما بر این است تا عواملی را که منجر به شرطی شدن، و نتیجتا منجر به تشدید تضاد و آشفتگی میگردد بشناسيم. ما فقط نسبت به تضادها و رنج ها و لذت های خود آگاهی داریم؛ ولی نسبت به شرطی بودن خويش ناآگاهيم پس ببینیم چه عواملی منجر به شرطی شدن می گردد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 8 و 9

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
375 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-19 19:30:18 "شرطیت" يا شرطی شدگی


مرد خیلی علاقه مند به کمک به بشریت و اعمال خير بود؛ و در بسیاری از سازمان های خدمات اجتماعی شرکت فعال داشت. میگفت از وقتی فارغ التحصیل شده است بدون اغراق هرگز به یک مرخصی طولانی نرفته؛ تمام وقت و تلاش خود را صرف بهبود زندگی انسان کرده است، و در مقابل خدماتش دیناری پول نگرفته است. کارهائی که می کرده بنظرش خیلی مهم می رسیده؛ و سخت وابسته به کارهایی بوده که انجام میداده. بصورت یک خدمتگذار طراز اول اجتماعی در آمده؛ و عنوان "خدمتگذار بودن" را بسیار دوست داشت. در یکی از صحبت های ما مطلبی درباره شکل های گوناگون فرار، و ارتباط آن با شرطی شدن ذهن شنیده است. و حالا میخواهد که در این باره به بحث بنشينيم.

"فکر میکنید در کار خدمات اجتماعی بودن نوعی شرطی شدگی است؟ آیا این کار فقط تضاد و آشفتگی بیش از پیش را برای جامعه به دنبال دارد؟"

اجازه بدهید ببینیم منظورمان از "شرطی بودن" چیست. ما چه وقت آگاهیم به اینکه شرطی هستیم؟ آیا هرگز نسبت به این موضوع آگاهی داریم؟ آیا شما به شرطی بودن خود آگاهی دارید، یا فقط آگاهيد به اینکه در بسیاری از ابعاد وجود خویش در تضاد و کشمکش هستید؟ بدون تردید ما نسبت به شرطی بودن خود آگاهی نداریم، بلکه فقط به تضادها، رنجها و لذت های خویش آگاهیم.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 7 و 8

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
382 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-18 19:30:34 ادامه ...


آیا کودک می تواند در عین آنكه دانشها و تکنیک هایی را فرا میگیرد و در حالی که مشکلات پیچیده زندگی او را احاطه کرده اند هستی خود را باز و آزاد نگه دارد تا تجلی گاه آن ناشناخته ورای دانش قرار گیرد!؟ بله، می تواند. ولی بشرطی می تواند، که تعليم دهنده خود در تجربه آن شادمانی خلاق باشد، در ارتباط با آن کیفیت ورای دانستگی باشد و آنرا لمس کند. پس مسئله ما کودک نیست، شاگرد نیست، بلکه معلم و پدر و مادر است.
تعلیم و تربیت هنگامی بصورت یک جریان مخرب و یک دایره فساد و شیطانی در می آید که معلم، و همه ما که در ارتباط با کودک هستیم به اهمیت و ضرورت حیاتی آن شادمانی شکوهمند و برتر از هر چیز پی نبرده ایم. باز بودن به سرچشمه همه شادمانی ها و هستی خود را تجلیگاه آن قرار دادن، والاترين پارسایی و پاکیزگی است. و آنچه می تواند تجربه چنين شادمانی را متحقق گرداند، "توجه" است - توجه صحيح.
کار معلم یک کار روتين و تشریفاتی نیست؛ کاری است که در آن و بوسيله آن شادمانی و زیبائی تجلی پیدا می کند - شادمانی و زیبایی ای که با معیار موفقیت، به جایی رسیدن و نظير آن قابل سنجش نيست.
شعله حقیقت و خجستگی آن هنگامی خاموش می گردد که ذهن - یعنی ابزار و جایگاه "خود" - اهمیت و نقش و سلطه ای بیش از حد پیدا میکند و کنترل همه چیز را در اختیار می گیرد.
خودشناسی آغاز خردمندی است. بدون شناخت خویشتن، آموختن دانش به نابخردی، جهل، ستیز و رنج و اندوه می انجامد.


کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 6 و 7

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
352 views16:30
باز کردن / نظر دهید