Get Mystery Box with random crypto!

جیدو کریشنامورتی

لوگوی کانال تلگرام jiddukrishnamurtii — جیدو کریشنامورتی ج
لوگوی کانال تلگرام jiddukrishnamurtii — جیدو کریشنامورتی
آدرس کانال: @jiddukrishnamurtii
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 2.18K
توضیحات از کانال

✔️ کپی مطالب فقط با ذکر منبع مجاز هست
Admin
@hossein_mysticosm
کانال اختصاصی کریشنامورتی
مطالب کریشنامورتی در این کانال کاملا اختصاصی قرار میگیرد

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 4

2022-08-03 19:30:42 ادامه ...


کارما یک جریان زمان مند است؛ حرکت گذشته است از طریق حال به سوی آینده. و این حرکت زنجیری کار و شیوۂ فکر است. فکر محصول زمان است. آنچه سنجش ناپذیر و برون از قلمرو زمان است تنها هنگامی می تواند باشد که جریان فکر متوقف شده است.
سکوت ذهن نمیتواند از طريق "خود" حاصل بشود؛ نمی تواند بوسيله تمرین و لیسیپلین و کنترل حاصل بشود. اگر ذهن وادار به سکوت شده باشد در آنصورت هر چه وارد آن بشود تنها یک چیز خود منعکس شده است؛ بازتاب خود ذهن است؛ پاسخ حافظه است. ذهن تنها بوسيله شناخت شرطيت خود، بوسيله توجه و آگاهی باز و بدون گزینش نسبت به پاسخ هایی که در شكل فكر و احساس از خودش ساطع می شود، در آرامش کامل فرو می رود. و گسستن زنجير karma یک موضوع زمانمند نیست؛ زیرا از طریق زمان نمی توان به ناشناخته برون از زمان دست یافت.
کارما باید بعنوان یک جریان کلی شناخته شود، نه فقط بعنوان گذشته گذشته، زمان است. زمان شامل حال و آینده نیز هست. زمان عبارت از خاطره با محصول خاطره است، عبارت از کلمه است، عبارت از ایده است. هنگامی که کلمه نیست، نام و برچسب نیست، استمرار نیست، تجربه نیست، ذهن نه تنها در سطوح بالایی خود بلکه در قسمت های عمیق، در تمام ابعاد و در کلیت خود آرام است.


کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 114 و 115

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
348 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-02 19:31:02 ادامه ...


"می بینم که همینطور است. ولی از اینکه می بینم فکر اینهمه حقه و فریب در کار خودش می کند واقعا" بگه میخورم"

فکر پاسخ و واکنش زمینه است؛ واکنش خاطره است؛ و خاطره یعنی دانستگی - که نتیجه تجربه است. این مرکز خاطرات از طریق تجربه ها و واکنش های بعدی سخت تر، گسترده تر، تیزتر، برنده تر و کارآمدتر می شود. یک شکل از "شرطیت می تواند جایگزین دیگری بشود، ولی باز هم شرطيت هست. واکنش برخاسته از حافظه، عمل نامیده می شود؛ ولی این فقط عکس العمل است، نه عمل، و این عمل واکنش های بعدی را بوجود می آورد و به این طریق زنجیر به اصطلاح علت و معلول تشکیل می گردد. ولی آیا علت، همان معلول نیست؟ آنچه علت بوده است بصورت معلول در می آید و معلول نیز علت میگردد. یکی در دیگری جریان و سیلان دارد.
لحظه ای نیست که در آن علت معلول هم نباشد. تنها چیزهایی که شكل قطعی و ویژه ای دارند هم در علت و هم در معلول خود ثابت اند. بلوط نمی تواند جز درخت بلوط چیز دیگری بشود. در ویژگی بافتن، باشکلی مشخص يافتن، مرگ وجود دارد. ولی انسان یک پدیده شكل قطعی و مشخص یافته نیست؛ انسان میتواند آن چیزی که می خواهد بشود؛ می تواند پيلة شرطيت خود را بشکافد و از آن خارج گردد؛ می تواند ساختمان شرطی خود را ویران کند - و میتواند چنین کند هرگاه حقیقت را کشف کند. شما باید برهمن نباشيد تا خدا را بشناسید.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 113 و 114

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
353 views16:31
باز کردن / نظر دهید
2022-06-22 19:31:04 ادامه ...

"منظور شما از انسان خرد نشده یا تجزیه نشده چیست؟"

برای پاسخ دادن به این سئوال برخوردمان با موضوع و نگرشمان نسبت به آن باید یک برخورد منفی، غیر مستقیم و اریب باشد؛ ما نمی توانیم بعد مثبت آنرا در نظر داشته باشیم.

"نمیفهمم منظورتان چیست"

توضيح مثبت موضوع و اینکه یک انسان تام و تجزیه نشده چگونه انسانی است یک قالب، یک طرح و یک سرمشق و مدل را می سازد که ما سعی میکنیم آنرا کپی قرار بدهیم، آنرا تقلید کنیم. و آیا تقلید از یک قالب و الگو نشانه یک شخصیت تکه تکه نیست؟ وقتی ما می کوشیم تا یک سرمشق و مدل را کپی کنیم آیا میتوانیم یک هستی تام و تجزیه نشده داشته باشیم؟ بدون تردید تقلید کردن یک جریان تجزیه کننده است. و آیا این چیزی نیست که هم اکنون در همه جای دنیا رایج است؟ همه ما داریم تبدیل به یک صفحه خوب گرامافون می شویم؛ چیزی را تکرار می کنیم که به اصطلاح مذهب یادمان دانه، آخرین رهبران اقتصادی و سیاسی یادمان داده اند. ما به ایدئولوژی ها می چسبیم؛ در گردهمائی های سیاسی شرکت میکنیم. در مشغولیت های ورزشی لذت و هیجان همگانی وجود دارد تشریفات فورمالیته و نیایش های دسته جمعی مجسمه پرستانه وجود دارد؛ هیپنوتیزم و به خواب فرو کردن گروهی وجود دارد. آیا اینها نشانه تربيت شخصیت های یکپارچه و تجزیه نشده است؟ انطباق و همرنگی نیز حکایت بر يک شخصيت تجزیه شده می کند.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 77 و 78

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
101 views16:31
باز کردن / نظر دهید
2022-06-21 19:30:22 ادامه ...


"سیستم تعليم و تربيت" مدرن غلط است، زیرا منجر به دو جک در کوه ها و ایجاد باد حقی های و خاشاکی شده است. مسلما خواندن و نوشتن، و بعد هم تکنیک و حرفة خاصی را آموختن - که منجر به تقویت و پرورش حافظه می گردد - کافی نیست، زیرا رنج ها و بدبختی های ناگفتی به بار آورده است، به نظر شما هدف غایی تعلیم و تربيت باید چه باشد؟"

آیا نباید تربیت انسان هایی یکپارچه و تجزیه شده باشد؟ اگر هدف تعليم و تربیت این باشد. در آن صورت باید این موضوع را روشن کنیم که آیا فرد در خدمت اجتماع است با اجتماع در خدمت فرد؟
اگر جامعه نیاز به فرد داشته باشد و او را به خدمت اهداف خود در آورد در آنصورت هیچ توجه و علاقه ای به پرورش انسانهایی یکپارچه و تجزیه نشده ندارد؛ آنچه او می خواهد یک ماشین شایسته است، یک شهروند سربراہ، محترم و مؤدب است که به راحتی تسلیم می شود، همرنگ می شود، خود را انطباق می دهد. برای چنین انسانی فقط یک "تماميت" (عکس "تجزیه شدگی") سطحی کافی است.
چنین شخصیتی بوسيله عناصر تكه تكه خود نوعی سازش و انطباق شکسته بسته با محیط ایجاد می کند. تا زمانی که فرد تسليم است و اطاعت میکند و میل دارد کاملا توسط محيط شرطی بشود و با شرایط محیط بسازد، جامعه او را فردی مفید می داند و وقت و پول صرفش خواهد کرد. ولی اگر جامعه برای فرد است و بخاطر فرد وجود دارد باید به او کمک کند تا آزاد از عوامل و مؤثرات شرطی کننده جامعه بار آبد. باید او را طوری تعلیم و تربیت کند که یک انسان کامل و جامع و تجزيه نشده بماند.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 76 و 77

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
104 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-20 19:30:41 ادامه ...


پروفسور میگفت سالها است تدریس می کند - از وقتی فارغ التحصیل شده. سرپرستی تعداد زیادی پسر بچه را دارد که در یکی از مؤسسات دولتی نگهداری می شوند. بچه ها را تعلیم می داد برای اینکه بتوانند از عهده امتحانات مخصوص برآیند. و این چیزی بود که دولت و والدین می خواستند. می گفت: البته بچه هایاستثنایی ای هستند که امکانات و فرصت های خاصی به آنها داده می شود؛ از پرداخت شهریه معاف می شوند؛ ولی اکثریت بچه ها آدم های عادی و بی تفاوتی هستند، خرفت و بیهوشند؛ تنبلند، و تا حدودی شیطان و شرور. بسیاری از آنها در هر کار و زمینه ای که وارد بشوند خوب از آب درمی آیند و خود را نشان می دهند؛ ولی بسیار اندک اند، بچه هایی که دارای شور و شعله خلاق باشند. در تمام طول سال هایی که او تدریس می کرده بچه های ممتاز و استثنایی خیلی نادر بوده اند، گهگاه یکی پیدا می شد که شاید استعداد نبوغ داشته باشد، ولی معمولا اینطور اتفاق می افتاد که نبوغ او هم بخاطر محيط غلط و نامناسب خفه می شد.
بعنوان یک معلم به بسیاری از نقاط جهان رفته است برای بررسی و مطالعه درباره بچه های استثنایی؛ و همه جا وضع یکسان بوده. حالا بعنوان یک معلم حرفه ای دست از کار کشیده؛ زیرا بعد از اینهمه سال تلاش و کوشش از همه چیز غمگین و مأيوس گشته هر چند بچه ها خوب تربیت شده بودند ولی رویهمرفته عاقبت آدم هایی احمق و ناتو از آب درمی آمدند. بعضی از آنها خیلی زرنگ بودند و به مقامات بالایی رسیدند. ولی در پشت ماسک تشخص و ابهت ساختگی شان آنها هم مثل دیگران آدم های کوچک و اسير دلهره و اضطراب بودند.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 75 و 76

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
104 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 19:30:25 تعلیم و تربیت و یکپارچگی


غروب زیبایی بود. خورشید به پشت ابرهای ستبر و سياه می نشست و در مقابل آنها انبوه درختان نخل بلند و باریک قرار داشت. رودخانه به رنگ طلایی درآمده بود؛ و تپه های دوردست در هیجان و تب و تاب خورشید غروب بودند. رعد و برق بود، ولی در سمت کوهها آسمان صاف و آبی بود. گله از چرا برمیگشت و پسر بچه ای آنها را به سوی خانه هدایت می کرد. بیش از ده دوازده سال نداشت؛ و اگر چه تمام روز تنها بوده، حالا شادمانه آواز سر داده بود و گهگاه با ضربت آهسته ای گوسفندانی را که پراکنده شده بودند جمع میکرد یا اگر کند حرکت می کردند به تند رفتن وامیداشت. به من لبخندی زد و چهره تیره اش روشن شد. از روی کنجکاوی ایستاد و مشتاقانه شروع کرد به پرسش سوالاتی. یک بچه دهاتی بود و قاعدتا نمی بایست سواد داشته باشد. هرگز قادر به خواندن و نوشتن نخواهد بود؛ ولی از هم اکنون تنها بودن با خویش را می داند. خودش نمی دانست تنها است، ممکن است هرگز به ذهنش خطور نکند که تنها است.
از تنهایی خود احساس ملالت هم نمی کرد. فقط تنها بود و راضی. از چیزی راضی نبود، فقط راضی بود. راضی بودن از چیزی، جرم عدم رضایت را نیز در خود دارد. جستجوی رضایت و خشنودی از طریق رابطه و وابستگی منجر به ترس میگردد. رضایت و خشنودی ای که وابسته به رابطه باشد فقط حظ نفس است؛ ترضيه خاطر است.
رضایت واقعی حالت و کیفیتی است غیر وابسته. وابستگی همیشه تضاد و تناقض به بار می آورد. آزادی باید باشد تا رضایت و خشنودی باشد. آزادی همیشه در آغاز است، و باید در آغاز باشد؛ نه بصورت هدفی باشد که بعدا باید حاصل گردد. انسان هرگز نمی تواند در آینده آزاد باشد. آزادی آتی واقعیتی ندارد، فقط یک ایده است. واقعیت چیزی است که هست؛ و آگاهی انفعالی بدون هرگونه مقاومت و رد و قبول نسبت به آنچه هست، عین رضایت و شادمانی است.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 74 و 75

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
59 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-18 19:30:50 ادامه ...


"ولی من چگونه بدانم کدام علاقه، علاقه واقعی است؟ من چند علاقه داشته ام که همه زه زده اند و تمام شده اند. چگونه بدانم آن چیزی هم که به عنوان علاقه واقعی ممکن است کشف کنم دوباره از بین نخواهد رفت؟"

البته تضمینی وجود ندارد، ولی از آنجا که شما نسبت به این زه زدن آگاهی دارید، مراقب خواهید بود تا علاقه واقعی را کشف کنید. یا اینطور بگوئیم: چون شما در جستجوی علاقه واقعی نیستید و فقط در حالت توجه پاسیو قرار دارید، علاقه واقعی خودش را نشان خواهد داد. اگر سعی کنید علاقه واقعی خود را پیدا کنید ناچار گزینش یکی در مقابل دیگری وجود دارد، سنجش وجود دارد، محاسبه و قضاوت وجود دارد، و این کارها فقط به ضدسازی و تناقض می انجامد؛ شما انرژی هایتان را در بلاتکلیفی صرف این خواهید کرد که آیا این انتخاب، صحيح است با آن. ولی هنگامی که توجه باز و پاسیو وجود دارد و تلاش مثبتی از طرف شما در کار نیست، علاقه واقعی خود را بر این توجه باز مینماید؛ علاقه حرکتی است که در این توجه متبلور می گردد.

"اگر خیلی عجول نباشم فکر میکنم دارم علاقه واقعی ام را حس میکنم . هم اکنون هوشیاری و تیزی ادراکی در من ایجاد شده است که یک نیرو و حیات نو خواهد بود."


کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 73 و 74

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
143 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-17 19:30:16 ادامه ...


اجازه بدهید موضوع را طور دیگری مطرح کنیم. شما به چه چیز علاقه دارید؟ نه اینکه به چه چیز باید علاقه داشته باشید، بلکه واقعا و هم اکنون به چه چیز علاقه دارید؟

"واقعا نمیدانم"

علاقه ای هم ندارید که کشف کنید؟

"ولی چه جوری باید کشف کنم؟"

فکر میکنید روش و متدی وجود دارد برای اینکه کشف کنید به چه چیز علاقه دارید؟ این واقعا خیلی مهم است که کشف کنید علاقه شما در چه زمينه است. تا بحال بعضی کارها را آزموده اید؛ هوش و حواس و انرژی خود را هم در آنها نهاده اید، ولی آنها عميقا شما را راضی نکرده اند. با شما با انجام کارهایی که مورد علاقه عمیق تان نبوده است نیروی خود را تحلیل برده اید و شور و علاقه ای باقی نمانده است، با علاقه واقعی هنوز در شما خفته و پنهان است و منتظر برانگیخته شدن است، کدام یک از اینها است؟

"باز هم نمی دانم. شما می توانید به من کمک کنید تا آنرا بیابم؟"

آیا خودتان نمی خواهید حقیقت موضوع را بدانید؟ اگر شما آتش درون خود را سوزانده باشید مسئله برخورد خاصی را می طلبد؛ و اگر آتش هنوز در شما خفته است، در آنصورت برانگیختن و شعله ور نمودن آن مهم است. حال بگویید کدام یک از اینها است؟ بی آنکه من به شما بگویم کدام یک از اینها است، آیا خودتان نمی خواهید حقیقت را برای خودتان کشف کنید؟ حقیقت آنچه هست، خود عمل آن است. (یعنی وقتی حقیقت را يافتيد خودش عمل میکند). اگر شما خود را سوزانده و تحلیل برده باشید، مسئله شفا و علاج است؛ مسئله جبران و بهبود است؛ مسئله زایش خلاق و بارور بوسيله آیش است. این آیش خلاق بعد از شخم زدن و بذر افشاندن پیش می آید؛ بی عملی است که در آینده به عمل کامل منتهی خواهد شد. با مسئله این است که علاقه واقعی شما هنوز برانگیخته و بیدار نشده است، لطفا گوش کنید و دریابید. اگر میل و شوق يافتن وجود داشته باشد خواهید بافت - نه از طریق پرسش مدام، بلكه نفس روشن بودن و مشتاق بودن در نیت خود منجر به یافتن می شود. در اینصورت خواهید دید که در تمام طول بیداری وجود شما همه هشیاری و مراقبت است برای اینکه اشارات و پیام هایی را که از آن علاقه خفته و پنهان می رسد بگیرید؛ و خواهید دید که رویاهای شما نیز در این امر نقش مهمی بازی می کنند. به عبارت دیگر، قصد و نیت شدید برای کشف، مکانیسم اكتشاف را به حرکت درمی آورد.


ادامه دارد ‌...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 72 و 73

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
67 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-16 19:30:36 ادامه ...


"فکر نمیکنم علت این بوده. کار نسبتا موفقیت آمیز بود - مثل هر کار دیگری که اگر انسان وقت و انرژی و هوش خود را در آندبگذارد موفق خواهد شد. من کار را رها کردم برای اینکه به جایی نرسید، نتیجه ای نداشت. نوعی سبکی موقتی در من ایجاد می کرد ولی یک تغيير اسماسمی و پایدار در من بوجود نیاورد."

شما گفتید وقتی کار را شروع کردید کشش و انگیزه در شما داشت؛ بعد چه بر سر آن انگيزه آمد؟ آن رغبت و شور و شعله اولیه چه شد؟ آیا مسئله این نیست؟

"چرا، مسئله همین است. زمانی شعله را داشتم، ولی حالا دیگر رفته است"

آیا آن شعله به حالت کمون در شما خفته است، یا به علت استفاده غلط از آن خودش سوخته و تمام شده و فقط خاکسترش بر جای مانده!؟ شاید مسئله این است که شما هنوز علاقه واقعی خود را نیافته اید، کشف نکرده اید. آیا احساس سرخوردگی و ناکامی میکنید؟ ازدواج کرده اید؟

"نه فکر نمیکنم سرخوردگی و ناکامی وجود داشته باشد. احساس نمی کنم که نیاز به فامیل یا مصاحبت شخص بخصوصی هم داشته باشم، در زمينه مادیات هم به کم راضی ام. همیشه به سوی مذهب - در معنای عمیق آن - کشیده شده ام؛ ولی گمان میکنم در آن زمینه هم فقط می خواسته ام "موفق" باشم.

اگر احساس سرخوردگی نمی کنید چرا به اینکه فقط زندگی کنید راضی نیستید؟

"دیگر جوان که نیستم؛ رو به جوانی که نمی روم. نمی خواهم بپوسم، متحجر و فاسد بشوم"


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 71 و 72

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
142 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-15 19:30:44 ادامه ...


"می دانید، بعد از فارغ التحصیل شدن، به اصلاحات اجتماعی خیلی شوق و رغبت داشتم، و چند سالی با شور و حرارت در آن زمینه کار کردم؛ ولی رفته رفته به بیهودگی آن پی بردم؛ دست از آن کشیدم و به تعلیم و تربیت مشغول شدم. چند سال واقعا با علاقه و بی آنکه به هیچ چیز دیگر فکر کنم یا اهمیت بدهم در آن کار بودم، ولی عاقبت آنرا هم رها کردم؛ زیرا روز بروز بیشتر و بیشتر گرفتار سردرگمی و پریشانی می شدم. جاه طلب بودم؛ ولی نه برای خودم بلکه برای اینکه کارم موفقیت آمیز باشد؛ حال آنکه کسانی که با آنها کار می کردم مدام مشغول جنگ و نزاع بودند؛ به یکدیگر حسادت می ورزیدند؛ و شخصا جاه طلب بودند"

جاه طلبی چیز غریبی است. شما می گوئيد شخصا و بخاطر خودتان جاه طلب نبودید بلکه برای اینکه کار موفقیت آمیز باشد جاه طلب بودید. ولی آیا بین جاه طلبی شخصی و جاه طلبی به اصطلاح غير شخصی فرقی وجود دارد؟ شما وقتی خود را با یکدایدئولوژی همگون (identify ) می کنید، و به شکلی جاه طلبانه برای پیشبرد آن تلاش میکنید موضوع را با دید شخصی بودن یا کوچک بودن کار نگاه نمی کنید، بلكه جاه طلبی خود را یک جاه طلبی ارزشمند مینامید؛ نه؟ ولی آیا واقعیت آنطور است که شما فرض میکنید؟ شما فقط یک کلمه را، کلمه "غير شخصی" را جایگزین کلمه شخصی کرده اید؛ ولی انگیزه وسائق هنوز یکی است. شما برای کاری که خود را با آن همگون کرده اید در تلاش موفقیتید. در اینجا شما برای کلمه "من" كلمه "كار"، "سيستم"، "مملکت"، "ایدئولوژی" و نظیر آنها را جایگزین کرده اید. ولی باز هم شما مهم هستید. هنوز هم جاه طلبی در کار است که نتیجه آن رشک ورزی، بی رحمی، خشونت و ترس است، و شما به این جهت کار را رها کرده اید که موفقیت آمیز نبوده است. اگر موفقیت آمیز بود آنرا ادامه نمی داديد؟


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
شادمانی خلاق
ص 70 و 71

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
170 views16:30
باز کردن / نظر دهید